نگارش دوازدهم - درس دوم - نثر ادبی
موضوع: معلم
معلم باید عاشق باشد، عشق به کار، عشق به شاگردان وعشق به آینده بهتری که دوشادوش دانش آموزان ازمسیرهای سخت وطولانی می توان گذر کرد ، من عاشق بچه هایم ؛ پاکی که درچهره ی آنهاست ؛ مرامجذوب خود میکنند، سالهاست که داوطلبانه در کنارنوگلان حاشیه شهر ،مشق الفبای دوستی وانسان خوب بودن راتمرین میکنم.حتی ازآنها هم بسیار یادگرفته ام.ولی گاهی زود دلم می شکند از آنانی که دراین مسیر، راه درست را نمی پیمایند،گاه احترامی را که شایسته فضلیت خودم است ندیده ام .من بادیدن یک شاگرد معلول هم آنقدر دلم می گیرد که بادیدن آنانی که بی آنکه خودشان را غرق دردنیای بچه ها کنندفقط دستی برآتش دارند ازدورنظارگر آنهایند. منتظرند، روزها وماهها بگذرد وبه نقطه ی پایان برسند.برای من نقطه پایان زمانی است که بدانم دیگر مفید نباشم.من متولد ماه مهرم ، به گونه ای روحم با شروع فصل علم ودانش درهم تنیده، من زاده ی پاییزم ، خزان برای من بوی برگهای میدهد که زیر پاهای استوار دانش آموزان ، ذره ذره خرد می گردنند. بهار من ، همان تبسم سرخی است که درگوشه ی لبهای آنها روییده است.آنجاست که به آنها می گویم : بهارسبز زندگی، مال شما.[enshay.blog.ir]
نویسنده: خانم زینب وروایی
مطالب مرتبط: