پیشینه ی ضرب المثل "شهر هرت"

موضوع انشا، انشاء، زنگ انشا، چه بنویسیم، چگونه انشا بنویسم، دانلود، نوشتن انشا - enshay.blog.ir

مفهوم ضرب المثل:

معمولا زمانی از این ضرب المثل استفاده
می شود که بخواهند نهایت هرج و مرج و بی قانونی را بیان کنند.

داستان ضرب المثل:

منظور از شهر هرت همان شهر هرات است که با آنچه که در کتاب(تاریخ نامه هرات) آمده مطابقت دارد؛ بعد از صدمات و لطماتی که به ‌این شهر رسیده، عاقبت به‌دست چهل‌تن از عیّاران رسید و بقولی ۱۵ یا ۱۸ سال در هرات سکونت داشتند که در تاریخ "عیّاران هرات" نامیده شدند و سلطنت کوچکی تشکیل دادند و قوانین مضحک و خنده داری داشتند. از جمله:
گویند یک نفر برای دادن شهادت نزد قاضی هرات رفت. وقتی اسم او را پرسید، جواب داد حاجی فلان. مدعی او گفت: این شخص دروغ می‌گوید، حاجی نیست و اگر می‌گوید به مکه رفته است، از او بپرسید: چاه زمزم در کدام طرف مکه واقع است؟ چون از او پرسیدند در جواب گفت: آن سالی که من به مکه مشرف شدم، هنوز چاه زمزم را نکنده بودند. تا مدعی آمد حرف بزند، قاضی گفت: حاجی راست می‌گوید. شاید چاه زمزم بعد از تشرف جناب حاجی به مکه واقع شده و قول حاجی دروغی را صحیح شمرد !

نعلبند شهر هرات شخصی را کشته و لذا حکم قتلش صادر شده‌بود. اهالی، نزد قاضی شهر رفتند و گفتند:" اگر این نعلبند کشته شود، آنوقت کارهای ما لنگ شده و برای نعل کردن قاطر و الاغ معطل می‌مانیم. خوبست بجای او بقال را که چندان احتیاجی به او نداریم، حکم قتلش را بدهید." قاضی فکری نموده گفت:"در این صورت چرا بقال را، که او نیز منحصر بفرد است بکشیم؟ از دو نفر،
تون ‌تاب (کسی آتش در آتشدان
می گذاشت) حمام، یکی را که زیادی است دستور می دهم؛ به جای نعلبند بکشند!

دانلود انشا، موضوع انشا، انشاء، زنگ انشا، چه بنویسیم، چگونه انشا بنویسم، نوشتن انشا- www.enshay.blog.ir

مطالب مرتبط: