پیشینه ضرب المثل خالی بستن

موضوع انشا، انشاء، زنگ انشا، چه بنویسیم، چگونه انشا بنویسم، دانلود، نوشتن انشا - enshay.blog.ir

مفهوم ضرب المثل:
«بلوف زدن ، دروغ خودستایانه گفتن ، سخنی غیرواقع یا ادعایی غیرواقع کردن» آمده است.
و زمانی بکار می ‌رود که کسی ادعایی کند که حقیقت ندارد. به لحاظ رتبه از دورغ پایین‌تر است. یعنی دروغگویی در جامعه زشت‌تر از خالی‌بندی است. فرد خالی ‌بند عملش تا اندازه‌ای قابل چشم‌پوشی است و حتی با ترحم با او برخورد می‌شود. زیرا خالی ‌بندی خیلی زود لو رفته و عموماً ضرری برای کسی ندارد. بیشتر، فرد خالی‌بند خواسته با خالی بندی خودستایی کرده، نداشته‌ یا کار نکرده‌ای را داشته و کرده جلوه دهد.

داستان ضرب المثل:

ریشه این اصطلاح فراگیر به دوره پهلوی و شهریور 1320 باز می‌گردد که کشور عزیزمان به جفا مورد اشغال و تاخت و تاز روس و انگلیس قرار گرفت. مصادف با ورود ارتش متفقین به ایران، به ارتش ایران التیماتوم دادند که هیچگونه مقاومتی نباید در برابر ایشان صورت گرفته، پادگانها بایستی تخلیه، اسلحه‌ها تحویل و مهمات جمع شوند. دولت وقت نیز به چشم برهم زدنی تسلیم شده و پادگانها تخلیه شد. رضا شاه، مستوفی و تبعید شده و به مدت 5 سال فضای مخدوش سیاسی و اجتماعی بر ایران سایه‌ افکند. در این بین امنیت اجتماعی به علت نبود نیروهای انتظامی جداً مورد تهدید قرار گرفت. از این رو به درخواست دولت انتقالی ایران «آژان ها» اجازه یافتند تا با رخت و لباس نظامی و سلاح سرد و گرم، برای ایجاد امنیت اجتماعی وارد شهرها و راه‌های کشور شوند. آژانها یا به عبارت دیگر پلیس آن روزگار، دو به دو در کوی و برزن گشت زده و مثلاً امنیت را تأمین می‌کردند که خود داستانی شنیدنی است. اما آنچه مقصود ماست، سلاح این
« اَمنیه »چی‌‌ها است.

از آنجا که مهمات تحت کنترل متفقین (عموماً انگلیسها و آمریکایی‌ها) بود و بسیار محدود در اختیار امنیه‌ها قرار می‌گرفت، در پست‌ها و گشتهای دو نفره، آنکه جَلدتر و زبر و زرنگتر بود سلاحش پُر و آنکه کمی بی دست و پا تر بود سلاح خالی به کمر می‌بست. به تدریج مردم محل به فراست می‌فهمیدند که از بین آژانهای محلشان کدامها اسلحه پُر بسته و کدامیک خالی و طبعاً در برخوردهای خیابانی وقتی آژانها آنها را تهدید می‌کردند که متفرق شوند وگرنه شلیک خواهند کرد، مردم به تمسخر به آژانی که اسلحه خالی بدست داشت می‌گفتند:«... برو بینیم بابا! تو که خالی بستی. اُولدُورَم بُلدُورَمَت ترسی نداره...» همچنین در نقل و حدیث های خاله زنکی در و همسایه شنیده می‌شد:« آژان فلانی، شوهر کبری خانم هم خالی بنده ها...!» و از این دست! حتی وقتی همسر آژانی در منازعات زنانه به همسر خود می‌نازید که شوهرم آژان است و خواهد آمد پدر شما را در خواهد ‌آورد، زن همسایه برای استخفاف او با تمسخر و در حالیکه دستی به کمر زده بود می‌گفت:« هِه! به کسی بناز که کس باشه! شوهر تو که خالی بنده بدبخت. چه بخت و اقبالی داشتی خواهر...» و قهقه سر می‌داد... یکی از این آژانها که نامش به بدنامی خالی بندی گره‌خورده بود آژانِ چاق و مهربانی بود به نام «اصغر جوکار» که بواسطه دل‌رحم بودند همیشه اسلحه خالی به کمر داشت.

به تدریج اصطلاح خالی‌بندی به سایر بلوفهای بی پایه و حرفهای غیرواقع دیگر راه یافته و مردم به هرکه خودستایانه دروغ‌هایی را به هم ببافد «خالی‌بند» می‌گویند.

دانلود انشا، موضوع انشا، انشاء، زنگ انشا، چه بنویسیم، چگونه انشا بنویسم، نوشتن انشا- www.enshay.blog.ir

مطالب مرتبط: