نمونه انشاء با موضوعات مختلف

زنگ انشاء، نوشتن انشا، انشای آماده، موضوع انشا، نمونه انشا

  

تبلیغات

۱۸۴ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «نگارش دهم» ثبت شده است

نگارش دهم نوشته های داستان گونه با موضوع معالجه چشم های زن عمو

نگارش دهم نوشته های داستان گونه با موضوع معالجه چشم های زن عمو

به نام خدایی که خالق هر چیز است .زن عمو پیر که دیگر چشم هایش خوب نمی دید .صبح یک روز پاییزی، تمام توان خود را جمع کرد.و با هر زحمتی که بود .به دکتر چشم پزشک برای معالجه چشم های ناتوان اش که دیگر قدرت دیدن نداشت ، رفت . در مطب چشم پزشکی حاضر شد . تقریبا یک ساعت در مطب به انتظار رسیدن نوبت معاینه چشم هایش بود . زن عمو غرق در تفکر بود و در این یک ساعت با خودش فکر میکرد ،که هزینه درمان چشم هایش را چگونه و از کجا فراهم کند. پول زیادی نداشت و حقوق باز نشستگی همسر خدا بیامرزش هم برای مخارج روزانه زندگی صرف میشد. و دیگر برایش پول کافی نمی ماند و پس اندازی هم نداشت . با همین فکر و خیال درگیر بود که نوبت اش رسید . زن عمو به اتاق چشم پزشک رفت و دکتر آن را معاینه کرد . زن عمو وقتی از چشم پزشکی بیرون آمد، بسیار شاد و خوشحال بود و با چشم های خود حرف میزد که :ای چشم های زیبا و مهربان من ، خداروشکر آب سیاه یا بیماری دیگری ندارید.
اگر پیش از این بیمار میشدید حتما مرا ثروتمند و پولدار می کردید.
خب دیگه حالا عیبی نداره ؛ امروز و حالا هم به موقع به فریاد و داد ام رسیده اید.
چند روز پیش زن عمو چشم های زیبا و آهویی خود را عمل کرد و چشم های او بهتر شد و وضعیت چشم هایش بهبود می یافت.
امّا گوش کنید از وقتی که پزشک هزینه درمان چشم های زن عمو را درخواست و طلب نمود.
زن عمو چند سکّه و اسکناس به پزشک داد و گفت :خدا به تو عمر طولانی و سلامتی با ارزش بدهد ! بقیه اش هم آن مروارید هایی که از چشم هایم در آوردی!
مشخص شد که ناراحتی و بیماری چشمان زن عمو آب مروارید بوده است.
زن عمو خیلی خوشحال بود ، زیرا چشم های زیبا و آهویی اش بهبود یافته بود و او میتوانست مثل قبل همه چیز و همه کس را خوب ببیند.

نویسنده:مهدیه سخایی 🌺
دبیرستان دخترانه سمانه 🌸 اردبیل ناحیه یک
دبیر :سرکار خانم حق نظری 💝

  • ۰ نظر
    • انشاء

    نگارش دهم تضاد مفاهیم با موضوع شادی و غم

    نگارش دهم تضاد مفاهیم با موضوع شادی و غم

    موضوع انشا، انشاء، زنگ انشا، چه بنویسیم، چگونه انشا بنویسم، دانلود، نوشتن انشا - enshay.blog.ir

    به نظر من شادی یعنی هرکس در عمق وجودش آرامشی مملو از شادی را در خود حس کند که با هیچ طوفانی از غم ،ذره ای اظطراب در آن پیدا نکند.شادی که نتوان آن را با هیچ اندوه دنیا عوض کرد.
    در این دنیا شادی های زیادی وجود دارند،ولی افسوس که به چشممان نمی آیند. آیا شادی غیر از این است که در میان هزاران غم و کولبار سنگین پدر و مادر ، لبخندی بر لبان آنان که نمایانگر هزاران غم است ببینی؟
    همانطور که در ابتدا گفتم، شادی همانی است که در دلت حس آرامش را ایجاد می کند ،نه غم ،ترس و اندوه..
    برخلاف شادی ،غم را توصیفیس که تنها با اشک ریختن می توان آن را فهمید .اشک ریختن و گریه کردن از غم و اندوه درون مان می کاهد و حال مان را بهتر می کند و روبه شادی می آورد. غم ،برخلاف شادی فرد را گوشه گیر می کند و در ناامیدی تمام غرق می کند.
    شادی و غم هردو در ذات انسان هستند و هر شخصی آن را تجربه می کند.
    ولی ما باید تلاش کنیم که از غم و اندوه زندگی گذر کنیم و به شادی روی آوریم...
    🙁👈😀
    ✍️سیده سونیا سلامی
    دبیر: خانم طریفه بهرامی
    دبیرستان نمونه دولتی اسوه

  • ۱ نظر
    • انشاء

    نگارش دهم تضاد مفاهیم موضوع مهربانی و خشم

    نگارش دهم تضاد مفاهیم موضوع مهربانی و خشم

    انشا - انشا بلاگ - انشا نویسی - انشاء - انشای آماده - نوشتن انشا - نگارش - نگارش دهم - نگارش دهم تضاد مفاهیم - نگارش دهم درس هفتم 7

    به نام خدا
    تضاد مفاهیم
    موضوع: مهربانی و خشم

    مهربانی کلیدی است که در دوستی ها را بر روی انسانها می گشاید و با خود شادابی و نشاط به همراه می آورد.
    دستهای مهربانی می تواند لبخندهای زیادی روی لبان چهره های غمگین و افسرده بنشاند.
    دلهای مهربانی می تواند سنگ صبور باشد و رازهای ناگفتنی بسیاری را در خود جای دهد و آن را پیش دیگران آشکار نکند. مهربانی همچون گلی لطیف و خوشبواست که جسم و روح را آرامش می بخشد.
    در زیر سایه ی مهربانی ، بسیاری می توانند جمع شوند و مدتها استراحت کنند. و اما آنجایی که مهربانی نباشد خشم و عصبانیت ، راحت و بدون درد سر عرض اندام میکند و جولان می دهد . خودش را به هر دری می زند تا جدایی و نفاق به وجود آورد . تا آنجا پیش می رود که حتی می تواند باعث مرگ شود .
    وقتی مهربانی نباشد و محبتی وجود نداشته باشد و خشم و عصبانیت جای آنها را بگیرد خیلی زندگی ها از هم پاشیده می شود .دوستی ها به هم می خورد .
    خشم و عصبانیت، ندامت، پشیمانی، سرافکندگی و شرمساری به دنبال دارد. غلبه ی مهربانی بر خشم مثل آبی است که بر روی آتش می ریزند. همیشه باید راه ورود خشم را بر خود ببندیم و مهربانی را سرلوحه ی زندگی مان قرار دهیم.💐

    نویسنده: محمد حسین ایمانی
    دهم انسانی، مدرسه صنایع پوشش، ناحیه یک رشت
    دبیر: آقای فرهاد حسنی

  • ۳ نظر
    • انشاء

    نگارش دهم درس ششم مقایسه و سنجش با موضوع کرونا با امتحان

    نگارش دهم درس ششم مقایسه و سنجش با موضوع کرونا با امتحان

    نگارش - نگارش دهم - نگارش دهم درس ششم - انشا به روش سنجش و مقایسه - انشا - نوشتن انشا - چگونه انشا بنویسم - انشا نویسی - نمونه انشاء - انشای آماده - انشاء

    با شنیدن اسم کرونا ،تمام مردم وحشت زده و اندوهگین می شوند ،اما وقتی اسم امتحان درسی به گوش می رسد،فقط دانش آموزان و دانشجویان مضطرب و نگران می شوند .
    ویروس کرونا همه جا یقه ی ما را می گیرد،ولی دانش آموزان بینوا فقط در مدرسه باید با امتحان دست و پنجه نرم کنند،البته کتک مُفصلی هم میخوردند،ولی ارزشش را دارد.
    کرونا با استراحت و دارو و درمان،با موفقیت پشت سر گذاشته می شود اما برای درمان امتحان ،باید درس خواند و تمرین کرد، تا موفقیت حاصل شود.
    کرونا خبر نمی کند،که چه زمانی شما را گرفتار میکند، اما معلم اعلام می کند چه زمان امتحان به سراغ شما می آید،تا با آمادگی به مصافش بروید.
    هر فردی که دچار کرونا شود و در مقابلش شکست بخورد ،جای جبران نیست ،، اما اگر فردی در امتحان شکست بخورد، فرصت جبران هست.
    کرونا هدفی جز نابودی ما ندارد،اما امتحان با هدف افزایش یادگیری و تثبیت مطالب وارد عمل می‌شود،که البته بچه‌ها اصلاً به این موضوع توجه نمی کنند، و آن را بدتر از کرونا میدانند.!
    کسی که از کرونا شکست بخورد،با مراسم تشییع جنازه،وارد دیار باقی می شود،اما کسی که در امتحانات درسی شکست بخورد،توسط دستان پرتوان پدر و ضربات مهلک مادر دچار چاقی می شود.!
    کسی که کرونا دارد، ویروس را به نزدیکان انتقال می دهد و مردم از او فرار می کنند، اما کسی که امتحان می دهد پاسخ را به دیگران انتقال می دهد و دیگران به او نزدیک می شوند!

    بعضی ها هستند که می‌گویند:«حاضرند امتحان بدهند،اما کرونا نگیرند». اما این حرف دروغی بیش نیست، مطمئنم خیلی افراد در این حرف یک نظرند،که «کرونا هرچه هم باشد به بدی امتحان نیست!».

    برای درمان بلای کرونا واکسن ساخته شده یا لااقل در حال ساخته شدن است، ولی جهت مصیبت و اضطراب امتحان متاسفانه واکسنی ساخته نشده است!
    کرونا ضریب نمی خورد و امواج آن نامشخص است، ولی امتحان ضریب می خورد و امواج سنگین آن در دی ماه و خرداد است!

    نویسنده :امیرحسین روزبهانی
    دبیر: آقای مرادی
    دبیرستان نمونه دولتی شهید حاجی بابایی۲

  • ۱ نظر
    • انشاء

    نگارش دهم تضاد مفاهیم با موضوع سکوت

    نگارش دهم تضاد مفاهیم با موضوع سکوت

    موضوع انشا، انشاء، زنگ انشا، چه بنویسیم، چگونه انشا بنویسم، دانلود، نوشتن انشا - enshay.blog.ir

    یه جایی بین واقعیت و خیال، یه جایی معلق توی فضایی گمشده، یه جایی به دور از هر نوع آدمیزادی، یه جایی شبیه کابوسی که با رویا درآمیخته شده، یه جایی که دیوارهاش از سکوت ساخته شدن و اونجا خونه ی من بود....
    در حالی که بند بند وجودم می سوخت و از شدت درد به خودم می پیچیدم برای اولین بار توی عمرم تصمیم گرفتم دست به انجام کاری بزنم که از اول عمرم به من گفته بودن ممنوعه....میخواستم برای اولین بار فریاد بزنم و این دیوار های سکوت رو تخریب کنم و در همون حال از عواقبش می ترسیدم، می ترسیدم که نکنه یکی منو تنبیه کنه، می ترسیدم که نکنه یکی تا ابد منو لال کنه، می ترسیدم که نکنه کسی فریادم رو برای درخواست کمک نشنوه و همه ی این ترس ها میخواستن من رو منصرف کنن دقیقا مثل هزار بار قبلی که منصرفم کردن اما من حسابی از این زندگی داغون و وضعیتم خسته شده بودم و به همین خاطر شروع کردم به فریاد زدن، تمام انرژی ام رو گذاشتم تا بتونم بلند تر فریاد بزنم، از عمق وجودم دردامو با فریادم بیرون ریختم و بعد از چند دقیقه به آرامش عجیبی رسیدم که تا اون لحظه حتی یه بار هم تجربه اش نکرده بودم.
    همیشه به من می گفتن سکوت بهترین چیزه، باید ساکت و مطیع باشی تا توسط دنیای بی رحم بلعیده نشی، همیشه من رو از فریاد می ترسوندن و من حالا می فهمم چرا، اونا ما رو می ترسوندن تا هیچوقت فریاد نزنیم چون فریاد یه حس رهایی بخشیه که باعث میشه دیگه هیچوقت توی عمرت نخوای سکوت کنی و حاضر به قبول زندگی پست خودت نشی و اینجوریه که فریاد خطرناکه و سکوت امن و خوب! من اما دیگه آب از سرم گذشته و حالا وقت تغییره، حالا من شانس عوض کردن و تخریب دنیایی رو دارم که سال ها بهش پایبند بودم ولی اهمیتی نداره چون میدونم وقتی که این دیوار ها فرو بریزن و وقتی حقیقت توی وجودم قلبم رو لمس کنه من می تونم یه دنیای بهتر بسازم، دنیایی که تا به حال مثلش دیده نشده، دنیایی بین واقعیت و خیال، یه جایی توی فضایی گمشده، یه جایی پر از آدمیزاد، یه جایی شبیه رویایی که با کابوس درآمیخته شده، یه جایی که دیوار هاش از کلمات ساخته شدن و حالا اینجا خونه ی منه، جایی که درد ها صدا دارن، جایی که احساسات گفته میشن جایی که قانونی برای ممنوعیت فریاد وجود نداره، جایی که یه روزایی حتی خوابش رو هم نمی دیدم، جایی که شاید فقط شاید باعث بشه مردم بفهمن سکوت همیشه خوب نیست!

    😷😷😷😷😷😷😷😷
    نویسنده: بنفشه رشیدی
    دبیر: سرکار خانم باغبان
    دبیرستان بانوصادقی سمیرم،

  • ۱ نظر
    • انشاء

    نگارش انشا سنجش و مقایسه با موضوع مادر و خورشید

    نگارش انشا سنجش و مقایسه با موضوع مادر و خورشید

    انشا چه بنویسم - انشا - نوشتن انشا - انشا نویسی - انشا بلاگ - انشا به روش سنجش و مقایسه - انشاء - انشای آماده - نگارش - نگارش دهم - نگارش دهم درس ششم

    خداوند بیشترین سهم زیبایی اش را میان دو مخلوقش تقسیم کرده و به آنها نوری بخشیده که زمین و زمان را زنده و پایدار نگه داشته است.«مادر»و«خورشید»

    گرچه روشنایی وجود مادر با چشم قابل دیدن نیست اما نوری دارد که پرتو اش همه آفرینش را در بر می‌گیرد و به فرزندان زندگی می بخشد همانطور که آفتاب به تمام موجودات زمین از گل و گیاه گرفته تا بلبل و قمری روشنایی و زندگی می بخشد.

    خورشید مادر طبیعت از مادری مهربان که فداکارانه نور و زیبایش را برای تمام فرزندانش فدا می کند. مادر نور چشمان و گرمای دلش را عاشقانه به فرزندان خود هدیه می دهد تا چراغی برای راهشان و عشقی در دلشان شود.

    شاید دلیل این همه نور و گرما عشق می باشد که در دلشان جاریست عشقی بی پایان که هیچگاه از بین نخواهد رفت.

    خورشید روزهای سرد زمستانی را به روزهای گرم و مطبوع تابستانی تبدیل می‌کند و مادر با وجودش سرمای خانه را به گرمای دلنشین و پر از عشق تبدیل می کند.

    خورشید ابر ها را جلوی چشمانش می‌گیرد و گریه می کند مادر هم برا ی اینکه کسی ناراحتی و اندوه او را نبیند بی صدا اشک هایش را می ریزد.
    آنها تمام زندگیشان را صرف فرزندان خود می‌کنند و هر پرتو ازوجود خود را گوشه‌ای می‌گذارند و روشنایی می بخشند.

    در گوشه گوشه ی زمین همه می گویند خورشید شب ها می خوابد اما نمی دانند که حتی ماه هم روشنایی و زیبایش را از خورشید دارد.

    تقدیم به همه مادر های مهربون
    ❤️❤️❤️❤️❤️❤️

    نویسنده:زهرا امینی یکتا
    دبیرستان عطار،شهرستان قوچان
    دبیر:خانم بنفشه فیضی

  • ۲ نظر
    • انشاء

    نگارش دهم تضاد مفاهیم با موضوع ماه و سایه

    نگارش دهم تضاد مفاهیم با موضوع ماه و سایه

    انشا - انشا بلاگ - انشا نویسی - انشاء - انشای آماده - نوشتن انشا - نگارش - نگارش دهم - نگارش دهم تضاد مفاهیم - نگارش دهم درس هفتم 7 - enshay.blog.ir

    ستاره ای از مرز قلمرو بی رحم سایه ها می گذرد.
    از پشت پرده توری ابرها سرک می کشد برای دیدن خورشید.
    ورود غیرقانونی برای موجودات شب به دنیا روز.
    گرد طلایی خورشید که سراسر گیتی را مزین کرده،تحسین می کند.
    با نگاه کنجکاوانه اش پرکشیدن کبوتران بی بند از قید و شرط را دنبال می کند.
    بوی نداشته گرما را نفس می کشد و این اخرین دیداری بود که هرگز کسی نفهمید بار دیگر نخواهد بود.
    با بغضی سنگین خورشید را ترک می کند و در دل امید دیدار دوباره را زنده نگه می دارد.
    دور از چشم همه به سایه ها برمیگردد …
    شب که شد و لالی صدا آسمان گوش همه را کر کرد،ماه آرزویی می شود برای دل هایی هراسیده از بوی مسموم سایه ها.
    ستاره های رقصان پشت ماه را خالی نمی گذارند
    ستاره ی ما،ماهی را استعاره ای از خورشید می داند همراهی می کند.
    باد آواره تر از هر زمانی به هر سو سرک می کشد.
    زوزه بچه گرگ تنها،داستان تراژدیک شب را کامل می کند‌.
    ماه به سایه ای که شب نامیده می شود،زل می زند؛
    سرد،ترسناک و با بوی مرگ و از تنهایی رنگ باخته است.
    پرده های غلیظ مه نگهبان شب هستند و حقیقت تلخ تاریکی را می پوشانند.
    تضاد لکه ای سفید بر سیاهی بی پایان مَثَل ماه در شب است.
    تضادی منحصر به فرد که جمعی را می سازند،غیر قابل انکار.
    برای یک عاشق شب،فرصتی ست برای به هم بافتن خیالاتش به سوی سرزمین رؤیاها.
    برای شب بوهای کوچه باغ پشتی نمایشی است برای برتری.
    به رخ کشیدن قدرت آلفای گله گرگینه هاو دلیلی است برای قدردان بودن از خورشید.
    برای یک شاعر شب،دیدن چشمانی ست که به یادشان دیوان ها شعر سروده است.
    ماه کورسوی امیدی در میان خرابه های تاریکی
    هر چند ناچیز، ابهت و هیبت شب را می شکاند.
    قاصدک ارزویی می شود و به جور باد برآورده.
    سایه همیشه دوام نمی آورد اما وقتی پرنیان روح ستاره ی ما را درید و به ژرفای تاریکی کشید، او در حسرت دیدار مام روشنایی و شمیم گرما ماند و قلب عاشقش از درخشیدن دست کشید و به خواب ابدی فرو رفت.
    دل کسی که ستاره را از آن خود می دانست،نا امید کرد.
    ☘️☘️☘️☘️☘️

    نویسنده: ماهان ربانی
    دبیر: آقای حسنی
    دبیرستان: صنایع پوشش
    ناحیه یک رشت،

  • ۰ نظر
    • انشاء

    نگارش دهم تضاد مفاهیم با موضوع خشکی دریا

    نگارش دهم تضاد مفاهیم با موضوع خشکی دریا

    انشا - انشا بلاگ - انشا نویسی - انشاء - انشای آماده - نوشتن انشا - نگارش - نگارش دهم - نگارش دهم تضاد مفاهیم - نگارش دهم درس هفتم 7

    خشکی و دریا که از لحاظ معنا ناسازگار و متضاد هستند. با هم به دریا و سپس خشکی برویم تا این تضاد را درک کنیم
    اینجا دریای بی کران است که موج بر سر موج می کوبد تا خود را به ساحل برساند و آرام بگیرد. آرام گرفتنی که با عدم و نیستی همراه است. این موج هایی که می غلطند و متناقض و متضاد دوست یا دشمن هستند. دوست کسانی که بر امواج سوار شده و تفریح و نشاط می پردازند. دشمن کسانی که در ورطه امواج سهمگین گرفتار شده و با غرق شدن، جان خود را از دست می دهند.
    به خشکی که بروی، از موج آسوده هستی و بر خاک قدم می گذاری. اگر دریا همه آب است و آب اما خشکی متنوع است از طرفی به جنگل می رسیم و از سوی دیگر به بیابان. اگر به مناطق حاصلخیز برویم خاک مهربان و بخشنده، غذای ما را به وسیله زمین کشاورزی در اختیارمان قرار می دهد. اگر به بیابان برویم زیبایی آن به ما آرامش بدهد.
    باز به دریا برگردیم، از امواج بگذریم و به قعر برسیم. آنجایی که موجودات زنده ای هستند و در زیستگاه خود به سر می برند. ماهی هایی که در همه دریاها وجود دارند. نهنگ ها و هشت پاهایی که در بعضی دریاها زندگی می نمایند دنیا زیر آب را تشکیل می دهند. تنوع موجودات خشکی بسیار زیادتر است. از پستانداران، خزندگان، دوزیستان و حتی موجوداتی مثل لاک پشت که در هر دو این محیط ها زندگی می نمایند.
    فقط موجودات نیستند که می توانند در خشکی و دریا در حال رفت و آمد باشند. انسان ها که همه جا را به تسخیر خود درمی آورند برای مسافرت و تجارت از کشی استفاده نموده و به دریا می فرایند. همان ها که در خشکی هم وسیله سفری و باربری مانند قطار را اختراع نموده اند.
    خشکی و دریا با همه تفاوت ها و تضادهایشان مانند دو برادر هستند که وجودشان برای ادامه حیات انسان ها لازم است.

    نویسنده: امیر حسام حسینی
    دبیر: فرهاد حسنی
    دهم انسانی،
    دبیرستان: صنایع پوشش ناحیه یک رشت

  • ۰ نظر
    • انشاء

    نگارش دهم - داستان نویسی

    نگارش دهم - داستان نویسی

    نگارش دهم درس هشتم داستان نویسی

    نگارش دهم نوشته های داستان گونه - نگارش - نگارش دهم - نگارش دهم درس هشتم - انشا - انشاء - نوشتن انشا - چگونه انشا بنویسم - انشا نویسی - نمونه انشاء

    ▪️شخصیت: راوی، مربی
    ▪️شیوه بیان: ساده و طنز
    ▪️زاویه دید: اول شخص مفرد


    نمی دانم به تلقین باور دارین یا نه؟

    داستان، از آن جایی شروع شد ، که مربی ما تصمیم گرفت .
    تیم بسکتبال رو دور هم جمع کنه و ببره مسابقه بسکتبالِ آسیا، قطعا تصمیم غیر قبولی بود، چون ما آمادگیش رو نداشتم، ها یادم رفت ، در مقابل تیم Lk ، قوی ترین تیم بسکتبال اون دوره .
    گفتم اون دوره ، آها ببخشید بعدا میفهمین درخششون فقط تا اون دوره بوده ، خُب برگردیم به داستان .

    داشتم میگفتم وارد سالن شدیم ، همه در جایگاهی بودن که باید میبودن .
    بجز ما انگار تو یه زمان درست و یه مکان درست نبودیم .[enshay.blog.ir]

    قدرت بازی رو نداشتم ، تا اینکه زمان استراحت توی رختن یه اتفاق عجیب افتاد.
    مربی وارد رختکن شد، گفت: بیاین نزدیک تر ، نزدیک ، آره نزدیک تر .
    هی کرمی از کمد فاصله بگیر بیا نزدیک تر، یکیم بره کامرانی که توی زمینرو صدا کنه ، داردرفشی در پشتی رو ببند .
    خُب حالا میخوام راجب راز این بطری بگم اینو زیر اهرام سراسری پیدا کردم ، میدونین چیه؟
    میگن ترامپ بیشتر از کیک زرد ، دنبال این مایع بوده ، باور کنین .
    این یه معجون خیلی قدرت منده ، اگه یه لیوان از این معجون بخورین ، قول مرحله اخرین که هیچ کسی نمیتونه شکستش بده.
    خلاصه بعد از تعریف و تمجیداش ، همه یه لیوان خوردیم، احساس میکردیم شکیل اونیل هستیم توی زمین بازی.

    رفتیم توی زمین، هی نخند ، جدی میگم ، بردیمشون ، قهرمان آسیا شدیم ، ورق برگشت، به قول قدیما چلوکبابو ما خوردیم.
    همه با افتخار وارد رختکن شدیم، و حسابی به اون معجون افتخار میکردیم.
    تا اینکه نه نشد! بگم چی شد؟

    ما معجون نخوردیم، ما قول مرحله آخر نبودیم، اون معجونی نبود که ترامپ دنبالش بود، اون یه سوء تفاهم بود.
    اون زیر اهرام سراسری پیدا نشده بود.

    نه شوخی نمیکنم .
    اون آب بود، آره آب شیر، آره درست میگی ما سر کار بودیم.

    فهمیدیم بهمون تلقین شده، به خودمون تلقین کردیم، همه چی یه تلقین بود، اما ما ، ما بردیم ، ما .

    نویسنده: لاوین علیپور

  • ۱ نظر
    • انشاء

    نگارش دهم جانشین سازی با موضوع دریا

    نگارش دهم جانشین سازی با موضوع دریا

    انشا به روش جانشین سازی - نگارش - نگارش دهم - نگارش دهم جانشین سازی - انشا - انشای آماده - نوشتن انشا - موضوع انشا در مورد باره دریا

    من دریا هستم. یکی از نعمت های بزرگ خداوندم که شگفتی های آشکار و نهان زیادی را در درون خود جای داده است.

    ماهی ها، گیاهان دریایی، مروارید های زیبا و گران‌بها و... را فقط میتوانی در آب های پهناور آبی رنگ من بیابی.

    هر روز آفتاب گرم، نور سوزانش را برمن می تاباند تا ب وسیله ی قطره آب های بخار شده ی من، آسمانش را زیبا سازد. شب ها با مهتاب سخن می‌گویم و برایش دوست خوبی همچون آینه میشوم. با ستارگان بازی می‌کنم و هنگام خواب، برایشان لالایی می‌گویم. به سخنان انسان های بی‌قراری که نصفه شب دل به ساحلم می زنند، گوش می‌سپارم و با صدای موج های آرامم، آنان را دلداری می‌دهم.

    من دریا هستم. دریایی که با صدای موج هایش آرامش را، با آب های آبی رنگش حیات را و با وسعتش، قدرت را ی تمام جهانیان ارمغان می‌کند. 

  • ۰ نظر
    • انشاء