نگارش دوازدهم درس چهارم نامه نگاری
موضوع: نامه ای به دخترم
دخترم برایت کمی حرف خواهم زد، قصه نه! حرف زندگی پس خوب به حرف های مادرت گوش کن.
فدای چشمان زیبایت فرشته زیبای من نهایت آرزوهای دخترانه مادر، برای تو مینویسم تویی که نیستی ولی هستی ترین هستی دنیای منی!
ماه چهره من به دنیا که بیایی عاشقانه برایت مادری خواهم کرد، قدم هایت که کمی سفت شد به بلند ترین نقطه شهر تورا خواهم برد تا بدانی این دنیا کوچکتر از این حرفهاست، تا ببینی آن نقطه های ریز سیاه مورچه ها نیستند، دخترم آنها آدمها هستند.
برایت لاک های رنگارنگ خواهم خرید ، گل سر های یکی از یکی زیباتر ، لباس سفید دنباله دار توری خواهم خرید تا بدانی دنیای ملکه من باید پر از زیبایی های دخترانه باشد تا بدانی باید دختر باشی و دخترانگی کنی ...[enshay.blog.ir]
به پدرت میگویم برای بوسیدن پیشانی مقدس تو زانو بزند تا تو بدانی بوسیدن تو آنقدر گران بهاست که شاه خانه برای آن به پای تو زانو میزند، و یادبگیری که مبادا روزی در خفا بوسه به غریبه ای ببخشی!!
دخترم به دنیا که بیایی حرف هایی زیادی برای گفتن دارم ...
غصه هایم را در پیچ و تاب موهای زیبای مشکی یا شاید هم خرمایی ات پنهان کرده و خواهم بافت، با تو بچه خواهم شد، لباس های صورتی خواهم پوشید، موهایم را خرگوشی خواهم بست؛
با تو بهانه خواهم گرفت ، با تو دلبری های دخترانه خواهم کرد ...!
آب بازی تو و پدرت را که از پشت پنجره تماشا کنم حسودی خواهم کرد و میان حسودی هایم قربان صدقه جفتتان خواهم رفت و قند در دلم آب خواهد شد از این عاشقانه ناب حاکم در خانهی پر عشقمان ...
آوازه خنده های سرمست تو که در کنج کنج خانه کوچکمان بپیچد، وجود پست فطرت شیطان از چهار طاق خانه دور خواهد شد، آری گویی که قهقههای تو ندای الحمد الله رب العالمین است که دور خانه حلقه زده؛
مادر تصدق چشمانت به دنیا که بیایی
من و پدرت در تو گره خواهیم خورد و حضورت پیوند عاطفی مان را دوچندان محکم و استوار تر خواهد ساخت...
نهایت آرزوهای من، دنیا را برای آمدنت رنگارنگ کرده ام قدمت روی چشمانم است!
دخترم، من ملکه پدر و مادرم بودهام و بابا شاهزاده پدر و مادرش؛
به دنیا که بیایی به تو میآموزم ملکه باشی، ملکه بمانی ، و در آینده ملکه ای
چون مادرم چون مادرت چون خودت به دنیا بیاوری ...
دوستت دارم از طرف:
مامان
نویسنده: پریسا سلیم پور