موضوع انشا: کودک بمان
گرچه کودک بمانی باز هم دنیا بزرگت میکند بره باشی یا نباشی گرگ گرگت میکند .سخت بخند که دنیا بادی رهگذر و مسافر است . میدانی زندگی کشتی در حال حرکت بر روی دریا است که گاهی امواجی سخت دارد و گاهی آرام است که به سوی ساحل حرکت میکند. ای عشق کودک بمان دنیا مانند مداد رنگی است گرچه بهترین نقاش باشی باز هم رنگت میکند کودک بمان که بزرگ بودن دلت را میزند میدانم سخت و بی رحم است اما سنگت میکند . فاصله و زمان با من چه کردبا کودکی هایمان کاش میشد کودک شویم تا شعر قهر قهر را با هم زمزمه کنیم کاش میشد به آسودگی اشک ریخت مانند کودکام و آغوشی گرمی که مرا نواز میکند و با یکی بود یکی نبود هایشان ما را راهی قصه ها میکردند. میدانم لبخند هایم را در آلبوم کودکی هایم جای گذاشته ام و حال غم را راهی آلبوم نوجوانیم کرده میدانی هوس کودک بودن را کردهام قهرهای الکی و دوست های واقعی مشکلات کوچک و قلبی مهربان و بزرگ و پاک قاه قاه خندیدنهایم مرا راهی آهنگ های دلنواز می کند ،و ابری بودن دلم که بهترین نوازش ها را میخرید . هیچ از کودکی هایم دلخور نیستم از این دلخورم که انسان ها را مهربان و دوسجاجرتنی میدانستم انسان هایی که دنیای مرا خراب کردند و قلبم را رنجاندن . وقتی می اندیشم میفهمم که یک شبه گذشت ای کاش دلی نبود تا بشکنند ،♡ خسته شود♡وبرنجد😔 و در کودکی آرزوی بزرگ شدن را کند . بزرگ که میشوی آرزو و غم هایت از خود بیشتر قد میکشند .بزرگ بودن یعنی لبخند های مصنوعی ما هیچ وقت بزرگ نشده ایم بلکه کودکی هایمان را از دست دادهایم کودکی هایی که دلبسته به قلک های کوچک بودیم دنبال بهانه های مختلف و بی معنا آرزوی بزرگ شدن خوب نبود ای کاش همیشه کودک بودیم 👈 یادش بخیر👉 روز های کودکی که همه مرا دوست داشتند اما حال آن دوست داشتن ها کجاست؟ در این دنیا هرچه تنهاتر باشی پیروز تری
نوشته: هانیه حمزوی ... روستای چشمه خان استان خراسان شمالی - دبیر:خانم مقصودی - مدرسه نمونه دولتی حضرت زینب جاجرم