موضوع انشا: صدای آب را دوست دارم...
آب مایه ی حیات است و صدایش دلنواز زندگی هایمان به آب وابسته است آب باید باشد تا من و تو بتوانیم زندگی کنیم به راستی که قدر این نعمت را باید دانست...
صدای شر شر آب به گوشم میرسد گویی احساس عجیبی پیدا کردم یک حس خوب و خاطره انگیز حسی که تا به حال نداشته ام در کنار چشمه ای خروشان که از دل کوه پایین می آید ایستاده ام
گاهی قطره ای از آب زلال صورتم را میشوید و نسیم دلپذیر بهاری قطرات را از صورتم پاک میکند
هر وقت به این چشمه خیره میشوم یاد دوران کودکی ام می افتم و خاطرات خوبم را به یاد می آورم
نگاهی به بالای کوه می اندازم قطره های براق به سوی چشمه سرازیر شده اند و هر لحظه صدایش دلنواز و زیبا تر از قبل میشود. آرامش وجودم به من باز گشته است. یاد حدیثی از امامان مهربان می افتم که میفرمایند: سه چیز به انسان آرامش میدهد نگاه به آب نگاه به سبزه و نگاه به فرد مومن. آری گفته است آن امام صدای آب واقعا آرامبخش است...
ما باید قدر این نعمت الهی را بدانیم و در مصرف آن صرفه جویی کنیم و آنرا بیهوده هدر ندهیم و از آن استفاده ی درست و صحیح کنیم
به راستی که هیچ چیز را در دنیا پاک تر و زلال تر از آب ندیده ام...