نگارش یازدهم مثل نویسی
ضرب المثل: به زبان خوش مار از سوراخ بیرون می آید
هنگامی که سهراب پاسخ منفی گرد آفرید را شنید با اندوه فراوان به سمت توران روان شد. در راه هدفون مشکی رنگش را بر گوش نهاد و با نوای غمگین راه می پیمود، فکر گرد آفرید لحظهای او را رها نمی کرد. دلش در چنگال دخت ایرانی حبس شده و امیدی به نجاتش نداشت.
گریه امانش نمی داد سهراب شیر اوژن همچون اسبی رام گشته بود، رفقایش که احوال او را مشاهده می کردند در پی راه چارهای برای رهایی او رفتند، تا اینکه در ذهن نابغۀ گروه جرقهای زده شد؛ به زبان خوش مار از سوراخش بیرون می آید چه برسد به گرد آفرید.
سهراب را خبر دادند و او برای این راه چاره بس شادمان شد.چمدانش را بست و با اولین پرواز راهی ایران گشت. در حالی که شاخهای رز آبی در دست داشت به طرف دژ رفت و با پرداخت زیر میزی های بسیار وارد قلعه شد.[enshay.blog.ir]
سهراب دلش را به دریا زد تا جامی از عشق جاوید بنوشد سپس رو به گرد آفرید ندا سر داد و گفت:
تو ای ماه رو دخت ایران زمین
ز لیلی و شیرین همی برترین
منم سهراب،همچو فرهادی ز توران زمین
که روزی دلش را سپردست به گرد آفرید
تو ای دخت زیبا ای محجبین
دلت را همی ده به سلطان چین
که گر دل سپاری به من این چنین
سپارم به تو جان و دل همچنین
نوای دل نشین سهراب در گوش جان گرد آفرید به آرامی نشست و او را به سمت مجنونش فرا خواند و این گونه بود که سهراب با زبان خوش مار را از سوراخ بیرون آورد.
خوش زبانی می تواند در مواقع مختلف در برابر مشکلات راه گشا باشد و انسان را از افتادن در گودال گرفتاری نجات دهد.
نویسنده: ساجده پورعباسی
مطالب مرتبط: