موضوع انشا: مدرسه
مقدمه: زمانی که ازمدرسه سخن می گوییم ناخوداگاه مکانی جهت اموختن علم و دانش در ذهن ما تداعی می شود.
تنه: چه بسیارانسان های فرهیخته و دانشمندان بزرگ که درجایی که ماامروز می نشینیم حضورداشته اند وامروز مایه سرافرازی میهن عزیزمان می باشند.
اموزگاران ماسالیان سال پرورش دهنده انسانهایی بودند که تمام پیروزی و موفقیت خودرا مدیون معلمان خود می باشند.
چه بسیارمعلمانی که با سخنان خردمندانه خود در کلاس درس تحولی عظیم درزندگی دانش اموزان خود ایجاد کرده اند.مدرسه خانه دوم مابچه ها می باشد خانه ای که مادران بااحساس امنیت وارامش وبه دورازتنش های اجتماعی درکنارمعلمان دلسوزوفداکاردرس خوانده و روزگار می گذرانیم مکانی که دران دوش در دوش همکلاسی ها و هم سن وسال های خودمان دریک رقابت سالم علم اموزی وزمان های شادی هایمان را در زنگ های تفریح مفرحانه می گذرانیم.
نتیجه: پس چه بهتر که از این فرصت های گران قدری که دراختیار داریم نهایت استفاده راببریم چراکه این روزها وفرصت ها هرگز تکرار نخواهند شدوشاید فقط به این طریق بتوانیم ذره ای از زحمات معلمان و پدرومادر خود را پاس بداریم.
موضوع انشا: مدرسه
وقتی کوچیکتربودم٬دوست داشتم سریع تربزرگ بشم وبه مدرسه برم.همیشه مدرسه ودرس توی ذهنم یه تصویرکلی وجذاب داشت به احتمال زیادهم به همین دلیل بودکه دلم میخواست سریع ترمدرسه شروع بشه٬بالاخره بعدازچندسال انتظاری که برای مدرسه رفتن داشتم رسیده بود.
منم باچه ذوقی کیف ولوازم مدرسه خریده بودم واین بارمنتظرروزیک مهربودم وحالاروزاول مهربود٬ومنم برای اولین باربعدازشش سال می خواستم به مدرسه برم.
حس خوبی داشت اون روزا؛بامدرسه رفتن آدم احساس می کردکه بزرگترشده چون یادمه هروقت که به مامانم می گفتم که کی من میخوام برم مدرسه؟مامانم میگفت هروقت که بزرگ بشی.
وقتی که واردمدرسه شدم بچه های هم سن وسال خودم روداخل می دیدم همه برام ناآشنابودن ولی بااین حال هم روزخوبی بود.
معمولا روزاولی که میری مدرسه یه خورده همه چی برات عجیب وغریبه!بعدازچندروزی که مدرسه می رفتیم دیگه کمترنقاشی می کشیدیم ومدرسه به روال درس دادن ودرس خوندن برگشته بودولی بازم برای من فضای خوبی بود.خلاصه چندسال بودکه مدرسه رفتنی که تاچندسال قبلش برام آرزوبوددیگه کم کم داشت عادی میشد٬هرچی به کلاس بالاترمی رفتیم درسته بزرگترمی شدیم ودرکمون بهترولی درساسخترمیشدن وصفای اون سال های اول رونداشت وبرای هردرسی وامتحانی نگران نمره اش بودیم وراستشم بخوایدمدرسه رفتن شده بودیک معضلی برای مادانش آموزانیی که سال های اول دوست نداشتیم مدرسه تموم بشه ولی حالاکه درسهاسخترشده بودن دوست داشتیم مدرسه هرچی سریع ترتموم بشه وتابستون بیاد.
حالاماهم شده بودیم جریان همون انسان هایی که طاقت سختی ومشکل روندارن وهمیشه فکرمی کنن راه درست زندگی کردن بدون سختی ومشکلات است درصورتی که ازقدیم گفته اند:«گرصبرکنی ز غوره حلواسازی.»وبادیدمثبت به زندگی نگاه نمی کنند.
درواقع دیدمثبت زندگی همان ایمان واعتقادداشتن به سختی ومشکلات زندگی است که آنراشیرین ترجلوه می دهد.
موضوع انشا: مدرسه
به نام آنکه علم را آفرید تا ریشه اش در قلبمان جوانه بزند
مدرسه زیباست،زشتی های آن تقصیر ماست. مدرسه همان کتابی است که می توان از هر ورقش علم آموخت.
آری،من مدرسه را با جان و دل دوست دارم.درست است،به خاطر رفیق های فابریک،معلم های عزیز،علم هایی که در آن می آموزم،شاید علم آموزی دشوار باشد ولی لذتش آن دشواری را می سوزاند.
شاید همین علم آموزی باشد که قلبم حس خاصی به مدرسه دارد.نمی دانم.. نمی دانم ..!! خودم هم گم شدم ..
آن روزی که نظام الملک مدرسه تاسیس کرد نمی دانست زمانی خواهد رسید که بچه هفت ساله با عشق و شوق به مدرسه برود.
☆کتاب و کیف و دفتر، دست دختر و پسر
☆همه سوی مدرسه، هم قدم و همسفر
☆مدرسه سنگر ماست، تفنگ ما قلمهاست
☆با جهل می ستیزیم، اسلام یاور ماست
موضوع انشا: مدرسه چست؟
مدرسه چیست؟ مدرسه بلایی آسمانی است که بر سر تعداد انبوهی دانش اموز بدبخت نازل می شود بعضی از دانش آموزان زیر بار این بدبختی عظیم قطع نخاع شده و به جای نشستن روی نیمکت مدرسه روی ویلچر می نشینند.
مدرسه به طور کلی یعنی:
سخت ترین قسمت مدرسه آنجایی است که باید هفت صبح با لگد و مادر گرامی و غرش صدای پدر ازخواب شیرین برخیزیم و با ان قیافه که بیشتر شباهتی به گوریل های جنگل دارد،تا به انسان و با اعتماد به عرش از خانه بیرون می رویم و به مدرسه می رویم.
تغذیه در مدرسه: در مدرسه فقط کافی است که کیک را از کیف بیرون بیاوریم که ناگهان،گروهی از گشنگان سومالی حمله ور میشوند و خوراکی را نابود میکنند و در این میان تلفات جانی زیادی که تعدادشان هنوز مشخص نیست به وجود می آید.
آه از صف مدرسه، حتی با شنیدنش باید دو رکعت نماز وحشت خواند. وحشتناکترین لحظه ورزش کردن در صف است که، تمام دانش آموزان خمیازه کشان مجبورند حرکات کششی که بیشتر شبیه حرکات مضون است انجام دهند!
از آن وقتی که چشممان به دنیا بازشد، و ننه و بابای گرامی جلوی چشممان بودند به ما می گفتند به مدرسه بروید و فرد مهمی شوید امیدوارم که فرد مهمی شویم ولی امیدی نیست.
عالیی من انشای آخرو نوشتم و از اونجایی که ناظممون همون معلم نگارشمونع نمره 0داد تا عبرتی برای دانش آموزان دیگر شود
آخریه خیلی خوب بود، و جنبه طنز داشت
اما معلم به نظرتون نمره میده 😂
اخرین عالی واسه طنز حال میدی ولی من اینو تو مدرسه بخونم معلم ۲ نمیده هیچ میگه برو گم شو بیرون
ناموسا به نظرتون ما دانش آموزان این انشای اخرو بنویسیم بهمون چند میدن🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣از همین الان 20بی 2رو گرفتیم 🤣🤣🤣🤣
متن انشاها بسیار جالب بود...اما انشا آخری فقط جنبه طنز داشت ..اما واقعیت نداشت ...مدرسه بهترین جا برای یادگیری دانش و علمه
آخریه خیلی خوب بود یعنی تمام سختی های مدرسه رو تو ی انشا گفت😂😂😂😂😂
یعنی چی مدرسه خانه ی دوم ماست ومن که مدرسه رو خیلی دوست دارم و معلمم رو هم خیلی دوست دارم
واقعا ممنونم من واسه تکلیف عیدم میخواستم
مررررررررررررررررررررسی
😘😘😘😘😘😘😘😘😘
عالیییییی فققط اخریه مردم از خنده کلا حرف دل ما دانش اموزانو میزنه
امیدواارم خوندم معلممون منفی نده🤣🤣😂😂
واقا که ما صد سال زحمت میکیشم تا شما درس بخوانید بعد اینجوری جواب ما را میدهید
آخری💜 💜 💜 💜 💜 💜 💜 💜 💜 💜 💜 💜 💜 💜 💜 💜 💜 💜 💜 💜 💜 💜 💜 💜 💜 💜 💜 💜 💜 💜 💜 💜 💜 💜
خوب بود اومدم آخریه نوشتم عکس فرستادم معلم باران کرد نمرم صفر داد 😳😶😑اومدم خوندمش گفتم چ گندی زدم😂🤪🤐
آخری درد ما بیچاره ها و میگفت دمه نویسنده گرم من که خندیدیم 🤣🤣😅🤣🤣😂😅🤣😅🤣🤣
فقط آخریه🤣🤣🤣من خودم از نمونه ای از این انشاها داشتم ولی جرات رو کردنش و نداشتن😂😂😂
عالی بو خیلی خوب بود ومن دوست دارم که انشاهای خیلی خوب و عالییی بزارید ممنون میشم دستتون درد نکنه من این سایت رو برای انشا هایم انتخاب میکنم چون که عالی هستش ممنون میشم که انشاع های خیلی قشنگ تر بزارید ممنونم
فقط آخریه یعنی حرف حق رو میزنه😂
حرف دل تمام بچه ها آخریه هست😂😂😂😂
انشاها در کل خوب بود اما انشایآخر یه چیز دیگه بود،یه طنز واقعی...
مرسی که شادمون کردین.
خب راستش کاملا انشای اخر درست بود یعنی حقیقت تلخ درباره ی همه یبچه های ایرانی
بابا تو که من رو دیونه کردی با این مدرسه ولی خوب بود منمون بدک نبود
متن ها در حدی نبودن که بشه بهشون گفت یه انشای خوب.. از کلمات ساده و روتین استفاده شدن. خیلی بهتر از این میشد نوشت ولی دست نویسنده ها درد نکنه ، به امید بهتر شدن
بنظرمن بهترین راه برای داشتن مدرسه شاد داشتن معلم های شاد است.پسرم دیروز انشا با لحن شوخ طبعی نوشت ولی کل ناظم و معلم جبهه گرفتن و حتی انشا رو پاره کردن فقط بخاطر اینکه با حرفهاش بچه ها خندیدن و معلمشون خشک و خشن که فقط دنبال بهونه است دعواش کرد که کلاس و بهم زدی
big like واقعا . فدایی دارین خداییش . دمتون گرم👍👍👍👍👍👍👍👍👍👍👍👍👍👍👍👍👍👍👍👍❤❤❤❤❤❤❤❤
عالی بود ولی اخری میتونه واسه طنز باشه نه انشا ولی خدایی حرف نداشت فوق العاده بود 😍😍😍😂😂👌👌👍👍👏👏🥳🥳😅😅😅😘😘😘