جانشین سازی با موضوع مهتاب🌜🌜🌜

نگارش - نگارش دهم - نگارش دهم جانشین سازی - انشا به روش جانشین سازی - انشا - انشاء - انشای آماده - انشا نویسی

گوی درخشندهٔ کوچکی هستم در دل تیره و تار آسمان شب ، که از درخششم ، زمینیان محو تماشای من می شوند!

درخششی دارم که از دورترین نقطه در گوی آبی زمین ، آشکارا و قابل دیدن همه است . افتخار می کنم که مهتابم و درون آسمان شب ، جای دارم ، چون:
در دل آسمان تاریک شب بودن هم حال و هوایی دارد،
زیرا که تماشاگر چندین حالت و وضعیت هستم.
یکی شادی ها است که با آنها جان می گیرم ، شادی هایی که بشریت در دل شب ، در دورهمی های صمیمی و گرم ، به هم با عشق منتقل می کنند.
دیگری تنهایی هایی است که همدمشان فقط آسمان و نشانهٔ چشمانشان، من.
و دیگری گریه هایی هستند که گرچه خفه اند ولی صدایشان تا کهکشان ها می آید.

باید اعتراف کنم که نظاره گر و شنوای هزاران هزار راز هستم که تا این هنگام ، زبان برای دیگری ، نگشوده اَم .
باید بگویم همه جا همه گونه آدم وجود دارد ؛ چیزی که من دیده ام ، این بود که همه افراد بشر روی زمین ، حداقل ِ حداقل ، دو نفر حالشان همانند هم بود.
این نشان می دهد ، هیچ انسانی نباید چنین فکری با خود کند که : « تنها من این مشکل را دارم و دیگر راهِ چاره ای وجود ندارد »
هیچ کسی تنها نیست ؛ همیشه در عالم هستی کسی همانند شما هست ؛
و این را به خاطر بسپارید که خداوند همه جا و همیشه هست.
او از من نیز بیناتر و شنواتر و حتی دقیق تر است .

کسی اگر دلش را با خدا همراه سازد ، تنهایی های دلگیر شبش قطعاً کمتر می شود.
و من در آن هنگام ، بیشتر نظاره گر شادی ها هستم ، تا اینکه نظاره گر دلتنگی های شبانه و اشک های خفهٔ داغ.
داغی که از دلتنگی و تنهایی و ... است !

به همهٔ بشر اعلام می کنم که ، زندگی کوتاه تر از چیزی است که شما فکر می کنید.
من هر روز می آیم و می روم ، ولی شما همان روز های تکراری را ادامه می دهید ! روزتان و زندگی ـِتان را متحول کنید و از زندگی به اجبار لذت ببرید :) هر روز زندگی ِ جدیدی است.

من هم بدون نور زیبا نیستم ، نورم و درخششم از خورشید است ، خورشید نیز تاب و توان این را ندارد که هر ۲۴ ساعت در حال کار باشد ، پس ما نیاز های هم را برطرف می کنیم.
شما نیز همین کار را کنید ، با هم به جلو بروید ، چرا از هم فاصله گرفته اید ؟

من ناظر همه چیز از قبل تاریخ بوده ام ، از هنگامی که انسان ها‌ ، مقام خود را فراموش کردند و فاصله های قلبی از هم گرفتند ؛ گریه های شبانه و تنهایی های دلگیر بیشتر شد.

و اینکه درست است که درخششی از خود ندارم ولی از دورترین فاصله ها دارم می درخشم.
نباید به این فکر کنم که از خود نوری ندارم ،
باید حال را در نظر گیرم که می درخشم ، به فکر های بیهوده تن نمی دهم چون خسته کننده و آزار دهنده است ؛ شما هم تن ندهید و باید بگویم که:
زندگی از این بالا چقدر زیبا است!🌜🌜🌜🌜

نویسنده: فاطمه یوسفی
پایه: دهم
دبیر: معصومه محتشمی
دبیرستان نمونه نجابت برازجان