نگارش دهم - درس دوم - نوشته ذهنى
موضوع زمستان
نوادگان ملکه یخى
زمین دوباره لباس سفید برتن کرده است،گویا سالگرد ازدواجش با آسمان راجشن مى گیرد.
ابرها این بار نه از روى بغض بلکه ازروى شادى غرش مى کنند ونوادگان برفى را درآغوش نسیم به رقص درمى آورند وبه دستان زمین مى سپارند.
گنجشکان زمستانى با بوسه زدن بر گونه هاى شیشه اى قندیل ها موسیقى جشن را به کمک صداى دلنشین رود مى نوازند.
نسیم ،درختان ساقدوش را براى رقص بلند مى کند وبوى دسته گل نرگس زمین رابه آسمان مى رساند.
آسمان هربار بیشتروبیشتر شیفته ى زمین مى شودوبراى اثبات عشقش پارچه هاى بلورین فراوانى را با خود به ارمغان مى آورد وباهر بلور بوسه اى بر گونه ى زمین مى زند ودستانش را مى فشارد.
این لباس عروس بى نظیر باگذشت هر ثانیه،هردقیقه وهرساعت پفش بیشتر مى شود وزمین مانند سیندرلا ازذوق داشتن این لباس با صداى بلند قهقهه مى زند. [enshay.blog.ir]
پس از مدتى کوتاه ،فرزندان دماغ هویجى زمین به دنیا مى آیند. آسمان از خوشحالى فراوان باذوق وشوق مى گرید وشکوفه هاى اشکانش را بر روى زمین جارى مى کند ودراین سرماى زمستان رنگین کمانى در خود آشکار مى سازد و اخبار پدر شدنش رابه گوش همه ى سیاره مى رساند.
آسمان آنقدر مى بارد وبه زمین جواهرات آینه اى هدیه مى دهد که همه جا به یک قصر یخى تبدیل مى شود ونوادگان ملکه یخى درآن با شور وشادى زندگى خود را ادامه مى دهند.
سرانجام سال جدید فرا مى رسد وخاندان یخى آسمان به خواب مى روند و زمین لباس هاى رنگارنگى مى پوشد وبراى آسمان آبى رنگ بوسه اى از راه دور مى فرستد.
نویسنده: مهشید امینى