نگارش دهم جانشین سازی
موضوع: عقربه دقیقه شمار
من دو برادر دارم؛ برادر بزرگترم بسیار آرام و صبور است،او از ما کوتاه تر و چاق تر است. او مانند ابرها حرکت می کند و کسی متوجه حرکتش نمی شود. اما برادر کوچکترم بسیار تند و فرز است و جایی بند نمی شود و همه ما را بدنبال خود می کشد.او قد بلندتر است و رنگ متفاوتی دارد.
حالا دیگر خودم را معرفی کنم:
به نام خدا عقربه دقیقه شمار ساعت دیواری هستم. استخدام آموزش پرورش و در کلاسی از دبیرستان دخترانه مشغول به کار هستم. خوشتیپ و خوش هیکل،قد متوسط و مجرد؛البته قصد ادامه تحصیل ندارم. راستش را بخواهید عاشق زمان دوازده و ده دقیقه ظهر شده ام.او دختری بسیار نجیب و اهل نماز است؛چون همه افراد کلاس با دیدن او یاد نمازشان می افتند و بدون معطلی کلاس را ترک می کنند.
هدف زندگی من رفتن از ایران است،چون همواره من بیچاره را عقب جلو میکنند و تکلیفشان با خودشان معلوم نیست. همچنین گاهی هم همین دخترهای کلاس،نمک روی زخمم می پاشند و من را عقب مانده خطاب کرده و با ساعت مچی قرتی خود که در حد و اندازه من نیست،مقایسه می کنند و من را پنج ده دقیقه جلو می کشند.
نویسنده: عارفه طعنه
شهرستان آق قلا،استان گلستان
دبیر: خانم شفیعینیا