نمونه انشاء با موضوعات مختلف

زنگ انشاء، نوشتن انشا، انشای آماده، موضوع انشا، نمونه انشا

  

تبلیغات

۷۸۴ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «نوشتن انشا» ثبت شده است

انشا با موضوع کربلا

انشا با موضوع کربلا

انشا - انشا بلاگ - انشا نویسی - انشاء - انشای آماده - نوشتن انشا

جنگ٬ واژه ی تلخ و بی رحمی است. جنگ٬ جوانی را قربانی٬ چشم هارا بارانی و قلبها را طوفانی میکند.
دست ها را خون آلود٬ پاها همه غبارآلود٬ تن ها همه خسته و بی جان و خاک آلود.
جامه ها به رنگ خون٬ لاله ها همه واژگون٬ سرها همه به بالا٬ سوی آسمان٬ سوی خدا٬ همه ی یاران یک صدا گویند یا الله.

صحرای کرب و بلا غرق خون شده است. قطره قطره خون دوستان خدا در ذره ذره خاک کرب وبلا جاری است.امام حسین٬ امام پاکی ها٬ غرق خون شده است. تیرهای سرکش قلب پرمهرو موهبتش را نشانه رفته است و آن را پاره پاره کرده است.خون، دیگر درتن پاکش جریان ندارد.دیگر قلب پاکش برای بچه ها و کودکان نمی زند٬ دیگر کودکان تنها سایه سار درخت جاویدان حیات و زندگی خود را از دست داده اند.
امام من٬ امام خوبی ها٬ رهسپار آسمان ها شده است.چهره ی نورانی اش٬ درخشان تر از قبل شده است.درخشان تر و پر نور تر از خورشید.همچون خورشیدی که بر زمین و زمان می تابد و با گرمایش یخ ها آب می کند٬ و به زندگی طراوت و تازگی می بخشد٬ امام من٬ امام پاکی ها نیز٬ به قلب های آدمیان می تابد.
با گرمای وجودپرمهر و پاک خویش٬ دل سنگ آدمیان را همچون رود جاری میسازد. و به خانه ی دل٬ خانه ی تاریکی ها که متروکه ای درون تن انسان هاست روشنی می بخشد.و آن موقع است که از محبت و مهربانی سرشار می شود و شیشه های دود گرفته ی قلب ها٬ از آب زلال نیز پاک تر میشود.
شمشیر' آن جسم سرد و بی روح' آن جسم تیز و برنده٬ قاتل خوبی هاست.آن شمشیر که تن امام را بدون سر کرده است.آن شمشیر که به خون امام آغشته است.آن شمشیر که بلای جان آدمیان است.آن شمشیر پس از سالها٬ تنها شیء در جهان است که با دیدنش با همه ی سردی و بی روحی٬ خاطرات تلخ کرب و بلا را یادآورم می شود.
خاطرات تلخ٬ خاطراتی که لبخند روی لبانم رابا بی رحمی می دزدد و جای آن غم می نشاند.خاطراتی که برق چشمانم را خاموش می کند. خاطراتی که هیجان و شور و شادی ام را فروکش می کند.خاطراتی که تنها یک چیز را در دلم زنده می کند. نفرت.آری نفرت.نفرت از قاتل امام حسین٬ امام خوبی ها و تمام کسانی که بد اندیشند٬ نامهربانند و خوبان و پاکان را قربانی ناپاکی و بد ذاتی خود می کنند.
امام رفت.سر پاکش در خاک و خون غلتید.دل ها همه از سوگش به سختی میزنند. چشمها از غمش بارانی اند٬ و لبان تشنه از دوری و وداع او طعم اشک را چشیده اند.و گونه ها فقط به عشق او٬ سوز شوری اشک را تحمل می کنند.

بند جمع بندی (شعر ) :

کرب و بلا بوی خون و عطر حسین دارد٬ امروز
ناله ها می کند آفتاب و خاک می سوزد امروز
غم دارد قطره ی آب٬ غم هجران دارد امروز
خاک کرب و بلا تشنه است٬ آب بیاورید امروز
دلم غم دارد٬ غم حسین دارد امروز
خورشید و افلاک و ماه٬ در گردش است امروز
هفتادو دو تن٬ ره سوی خدا دارد امروز
کرب و بلا غرق در خون شده٬ امروز
🌿🌿🌿🌿🌿

زهرا کر دانش آموز دبیرستان نمونه دولتی شهید بهشتی گمیشان
نام دبیر : عظیم آرخى

  • ۰ نظر
    • انشاء

    نگارش بازدهم انشا با موضوع بهترین رخداد زندگی من

    نگارش بازدهم انشا با موضوع بهترین رخداد زندگی من

    انشا - انشا بلاگ - انشا نویسی - انشاء - انشای آماده - نوشتن انشا

    نوشتن از تو، که محرم دل بودی در ماهی که محرم می خواننش، آسان نیست. این ماه نوشتن را بر نمی تابد. باید دل سپرد به آوای سوزناکی که از هر گوشه و برزن می آید. باید سر بر گربیان برد و اشک ریخت. اما نه! چرا چنین در حزن بگذارانم؟ گاه می اندیشم حضور تو و نه رفتنت، بزرگترین رخداد در زندگی من بود. زیستن من مملو است از خاطرات و کلام تو است، تو که محرم دل بودی. من تو را شناختم، تو مرا شناختی. ما باهم تجربه کردیم، آموختیم، خندیدیم و جنگیدیم. این فتح قله های دوستی با تو، تا ابد جام پیروزی را به دستان من سپرده است. من قهرمانی در رفاقت را با تو تجربه کرده ام. تو در این لحظه، در حرکت این قلم، در ترکیب این کلمات حضور داری. جاری در لحظات من. زندگی را، کل هستی من را، معنای بخشیدی همسنگ بی بدیل ترین رخدادها‌. هرچند دست مرگ، نو شدن دوستی ما را از ما گرفت، اما من در هر ثانیه به جای تو تجربه می کنم، عشق می ورزم و زندگی می کنم.

    نوشته : امل گندم کال ، کرج

  • ۱ نظر
    • انشاء

    انشا با موضوع آسمان نگران

    انشا با موضوع آسمان نگران

    به نام خدا

    بادی که در اطراف من می پیچد و مرا از یک مکان به جای دیگری می برد خنکم میکند، ذهنم را از تفکراتی که من را آزرده می کند میشوید و آرامشی نسبی به من می دهد.
    درست است که من بالاتر هستم، قبول که من بزرگ تر هستم، اما وقتی که از این بالا میبینم که انسان های کوچک در گیر مشکلاتشان هستند و برخی به خاطر دغدغه هایشان ناراحت می شوند ومن فقط نظاره گره آنها هستم، خوشحال نیستم و میخواهم چشم هایم را بر همه چیز ببندم.
    انسان ها وقتی که ناراحت می شوند گریه میکنند و دیگران هم از گریه ی آنها ناراحت می شوند . پس من چه کنم که ناراحتی همه ی آنها را میبینم و دلم پر می شود و فقط می توانم این دل پر قصه ام را با باریدن خالی کنم، می بارم تا هم انسان ها خوشحال شوند و هم این دل من از ناراحتی ها خالی شود.
    همه ی انسان ها از گریه کردن یکدیگر ناراحت می شوند، اما از گریه های من که بخاطر آنها اشک میریزم و میبارم خوشحال هستند و با گریه های من خاطره هایی زیبا می سازند و از نعمت هایی که خداوند به آنها داده است استفاده می کنند.

    نوینسده: هانیه بزم آرا
    دبیر: خانم بنفشه فیضی
    دبیرستان عطار شهرستان قوچان

  • ۳ نظر
    • انشاء

    نگارش دهم تضاد مفاهیم با موضوع شب و روز

    نگارش دهم تضاد مفاهیم با موضوع شب و روز

    🌍کره زمین تقریباً گرد است و در اثر چرخش زمین نیمی از کره زمین در روشنایی فرو می‌رود که به آن روزمی گویند و نصف دیگر در تاریکی که به آن اصطلاحاً شب گفته می شود.
    ☀️با طلوع خورشید طلایی روز آغاز می شود و تاریکی و شب رخت می بندد و برای چند ساعتی ما را ترک میکند.
    🌕روز یعنی روشنایی یعنی درخشش و تابیدن هر آنچه که روی زمین است و رنگ و جلای دیگری می گیرد. آب ها زلال تر دیده می شوند و آسمان تیره و تار،روشن و بی رنگ می شود و ابرهای سفید در آن موج می گیرند و همراه باد از این سمت به آن سمت می‌روند.
    🌁 در روز مردم به کار و تلاش می پردازند و به دنبال روزی حلال می روند اما در شب همگی به استراحت و خواب می‌پردازند تا که دوباره ما از آسمان برود و شب پرده بردارد و روز دوباره با همه روشنایی اش به آسمان سلام بگوید و باری دیگر زندگی جریان یابد و مردم از خواب بیدار شود و به زندگی و روال آن بازگردند.
    🏕️عده‌ای به دنبال درس می‌رود و عده ای به سر کار و عده ای دیگر می خوابند زیرا که تمام طول شب را بیدار بوده اند و کار کرده اند.
    🌗 شب و روز دو دنیای متفاوتند،یکی تاریک و دیگری روشن،یکی در اوج آرامش و دیگری در اوج شلوغی و هرج و مرج،یکی در اوج خواب و بی خبری و دیگری در عالم بیداری و هوشیاری.
    دو پدیده به همراه تضادها و زیبایی هایش که دنیا را ساخته و به آن رنگ و زیبایی بخشیده زیرا اگر این طور نبود دنیا در مسیر یکنواخت پیش می‌رفت و هیچ لذت و هیجانی نداشت و دنیا پر میشد از روزمرگی و کسلی.

    نویسنده:مبینا صلاحی
    پایه دهم تجربی،دبیرستان عطار
    دبیر: سرکارخانم فیضی
    شهرستان قوچان

  • ۰ نظر
    • انشاء

    نگارش دهم تضاد مفاهیم با موضوع شادی و غم

    نگارش دهم تضاد مفاهیم با موضوع شادی و غم

    موضوع انشا، انشاء، زنگ انشا، چه بنویسیم، چگونه انشا بنویسم، دانلود، نوشتن انشا - enshay.blog.ir

    به نظر من شادی یعنی هرکس در عمق وجودش آرامشی مملو از شادی را در خود حس کند که با هیچ طوفانی از غم ،ذره ای اظطراب در آن پیدا نکند.شادی که نتوان آن را با هیچ اندوه دنیا عوض کرد.
    در این دنیا شادی های زیادی وجود دارند،ولی افسوس که به چشممان نمی آیند. آیا شادی غیر از این است که در میان هزاران غم و کولبار سنگین پدر و مادر ، لبخندی بر لبان آنان که نمایانگر هزاران غم است ببینی؟
    همانطور که در ابتدا گفتم، شادی همانی است که در دلت حس آرامش را ایجاد می کند ،نه غم ،ترس و اندوه..
    برخلاف شادی ،غم را توصیفیس که تنها با اشک ریختن می توان آن را فهمید .اشک ریختن و گریه کردن از غم و اندوه درون مان می کاهد و حال مان را بهتر می کند و روبه شادی می آورد. غم ،برخلاف شادی فرد را گوشه گیر می کند و در ناامیدی تمام غرق می کند.
    شادی و غم هردو در ذات انسان هستند و هر شخصی آن را تجربه می کند.
    ولی ما باید تلاش کنیم که از غم و اندوه زندگی گذر کنیم و به شادی روی آوریم...
    🙁👈😀
    ✍️سیده سونیا سلامی
    دبیر: خانم طریفه بهرامی
    دبیرستان نمونه دولتی اسوه

  • ۱ نظر
    • انشاء

    نگارش دهم تضاد مفاهیم موضوع مهربانی و خشم

    نگارش دهم تضاد مفاهیم موضوع مهربانی و خشم

    انشا - انشا بلاگ - انشا نویسی - انشاء - انشای آماده - نوشتن انشا - نگارش - نگارش دهم - نگارش دهم تضاد مفاهیم - نگارش دهم درس هفتم 7

    به نام خدا
    تضاد مفاهیم
    موضوع: مهربانی و خشم

    مهربانی کلیدی است که در دوستی ها را بر روی انسانها می گشاید و با خود شادابی و نشاط به همراه می آورد.
    دستهای مهربانی می تواند لبخندهای زیادی روی لبان چهره های غمگین و افسرده بنشاند.
    دلهای مهربانی می تواند سنگ صبور باشد و رازهای ناگفتنی بسیاری را در خود جای دهد و آن را پیش دیگران آشکار نکند. مهربانی همچون گلی لطیف و خوشبواست که جسم و روح را آرامش می بخشد.
    در زیر سایه ی مهربانی ، بسیاری می توانند جمع شوند و مدتها استراحت کنند. و اما آنجایی که مهربانی نباشد خشم و عصبانیت ، راحت و بدون درد سر عرض اندام میکند و جولان می دهد . خودش را به هر دری می زند تا جدایی و نفاق به وجود آورد . تا آنجا پیش می رود که حتی می تواند باعث مرگ شود .
    وقتی مهربانی نباشد و محبتی وجود نداشته باشد و خشم و عصبانیت جای آنها را بگیرد خیلی زندگی ها از هم پاشیده می شود .دوستی ها به هم می خورد .
    خشم و عصبانیت، ندامت، پشیمانی، سرافکندگی و شرمساری به دنبال دارد. غلبه ی مهربانی بر خشم مثل آبی است که بر روی آتش می ریزند. همیشه باید راه ورود خشم را بر خود ببندیم و مهربانی را سرلوحه ی زندگی مان قرار دهیم.💐

    نویسنده: محمد حسین ایمانی
    دهم انسانی، مدرسه صنایع پوشش، ناحیه یک رشت
    دبیر: آقای فرهاد حسنی

  • ۳ نظر
    • انشاء

    انشا با موضوع خانه جنگلی

    انشا با موضوع خانه جنگلی

    انشا موضوع خانه جنگلی - انشا چه بنویسم - انشا - انشای آماده - انشاء - نوشتن انشا - چگونه انشا بنویسم - انشا نویسی - نمونه انشاء - نگارش 

    به نام خدا

    موضوع:خانه جنگلی

    وارد روستا شدم چهارمین بار بود که وارد این روستا میشدم هر بار که می آمدم خانه جنگلی ام که در انتهای آخرین خیابان روستا روی تک درخت بید مجنون وسط مزرعه باباعلی بود رنگ جدیدی داشت

    اولین بار که آمده‌ام خانه کوچکم مثل عروس لباس سفید پوشیده بود همانقدر زیبا و همانقدر خیره کننده.

     دومین بار تقریباً ۹ ماه پیش بود که برای نگهداری از باباعلی آمدیم .خانه ام معلوم بود از لباس عروسش خسته شده چون این بار پیراهنی زرد رنگ به تن کرده بود روی سر چوبی اش، یک تاج قرمز رنگ قشنگی خودنمایی میکرد. خانه من چیزی از ملکه بودن کم نداشت همانقدر محکم و همانقدر استوار.

    سومین بار که وارد روستا شدم همه درختها لباس های سبز پوشیده بودند از اول تا آخر روستا هر جا را که نگاه می کردم همش سبز بود و سبز ،چطور همه می‌توانستند عین هم لباس بپوشند من که اگریک روزلباسم همرنگ مادرم می شد سریع عوض می‌کردم چون دوست داشتم متفاوت باشم سریع تر از قبل به راهم ادامه دادم تا خانه زیبایم را با لباس جدیدش ببینم با دیدنش تمام صورتم لبخند شد باز هم مرا غافلگیر کرده بود.

    لباس صورتی رنگ با گلهای سفید ،با تمام عشقی که با آن خانه داشتم به رویش لبخند زدم حس می کردم خانه ام هم مثل من جان دارد و می فهمد.او هم مثل من دو چشم داشت، یک دهن ،یه کله بزرگ و درون آن پر از خاطرات کودکی من بود که من فکر می‌کردم مغزش است. او چیزی کم نداشت، امروز چهارمین دیدار من با خانه ام است سر از پا نمی شناسم دوست دارم هر چه زودتر او را در لباس جدیدش ببینم.

    نوشته مرجان رنجبری

  • ۰ نظر
    • انشاء

    نگارش دهم درس ششم مقایسه و سنجش با موضوع کرونا با امتحان

    نگارش دهم درس ششم مقایسه و سنجش با موضوع کرونا با امتحان

    نگارش - نگارش دهم - نگارش دهم درس ششم - انشا به روش سنجش و مقایسه - انشا - نوشتن انشا - چگونه انشا بنویسم - انشا نویسی - نمونه انشاء - انشای آماده - انشاء

    با شنیدن اسم کرونا ،تمام مردم وحشت زده و اندوهگین می شوند ،اما وقتی اسم امتحان درسی به گوش می رسد،فقط دانش آموزان و دانشجویان مضطرب و نگران می شوند .
    ویروس کرونا همه جا یقه ی ما را می گیرد،ولی دانش آموزان بینوا فقط در مدرسه باید با امتحان دست و پنجه نرم کنند،البته کتک مُفصلی هم میخوردند،ولی ارزشش را دارد.
    کرونا با استراحت و دارو و درمان،با موفقیت پشت سر گذاشته می شود اما برای درمان امتحان ،باید درس خواند و تمرین کرد، تا موفقیت حاصل شود.
    کرونا خبر نمی کند،که چه زمانی شما را گرفتار میکند، اما معلم اعلام می کند چه زمان امتحان به سراغ شما می آید،تا با آمادگی به مصافش بروید.
    هر فردی که دچار کرونا شود و در مقابلش شکست بخورد ،جای جبران نیست ،، اما اگر فردی در امتحان شکست بخورد، فرصت جبران هست.
    کرونا هدفی جز نابودی ما ندارد،اما امتحان با هدف افزایش یادگیری و تثبیت مطالب وارد عمل می‌شود،که البته بچه‌ها اصلاً به این موضوع توجه نمی کنند، و آن را بدتر از کرونا میدانند.!
    کسی که از کرونا شکست بخورد،با مراسم تشییع جنازه،وارد دیار باقی می شود،اما کسی که در امتحانات درسی شکست بخورد،توسط دستان پرتوان پدر و ضربات مهلک مادر دچار چاقی می شود.!
    کسی که کرونا دارد، ویروس را به نزدیکان انتقال می دهد و مردم از او فرار می کنند، اما کسی که امتحان می دهد پاسخ را به دیگران انتقال می دهد و دیگران به او نزدیک می شوند!

    بعضی ها هستند که می‌گویند:«حاضرند امتحان بدهند،اما کرونا نگیرند». اما این حرف دروغی بیش نیست، مطمئنم خیلی افراد در این حرف یک نظرند،که «کرونا هرچه هم باشد به بدی امتحان نیست!».

    برای درمان بلای کرونا واکسن ساخته شده یا لااقل در حال ساخته شدن است، ولی جهت مصیبت و اضطراب امتحان متاسفانه واکسنی ساخته نشده است!
    کرونا ضریب نمی خورد و امواج آن نامشخص است، ولی امتحان ضریب می خورد و امواج سنگین آن در دی ماه و خرداد است!

    نویسنده :امیرحسین روزبهانی
    دبیر: آقای مرادی
    دبیرستان نمونه دولتی شهید حاجی بابایی۲

  • ۱ نظر
    • انشاء

    نگارش دهم تضاد مفاهیم با موضوع سکوت

    نگارش دهم تضاد مفاهیم با موضوع سکوت

    موضوع انشا، انشاء، زنگ انشا، چه بنویسیم، چگونه انشا بنویسم، دانلود، نوشتن انشا - enshay.blog.ir

    یه جایی بین واقعیت و خیال، یه جایی معلق توی فضایی گمشده، یه جایی به دور از هر نوع آدمیزادی، یه جایی شبیه کابوسی که با رویا درآمیخته شده، یه جایی که دیوارهاش از سکوت ساخته شدن و اونجا خونه ی من بود....
    در حالی که بند بند وجودم می سوخت و از شدت درد به خودم می پیچیدم برای اولین بار توی عمرم تصمیم گرفتم دست به انجام کاری بزنم که از اول عمرم به من گفته بودن ممنوعه....میخواستم برای اولین بار فریاد بزنم و این دیوار های سکوت رو تخریب کنم و در همون حال از عواقبش می ترسیدم، می ترسیدم که نکنه یکی منو تنبیه کنه، می ترسیدم که نکنه یکی تا ابد منو لال کنه، می ترسیدم که نکنه کسی فریادم رو برای درخواست کمک نشنوه و همه ی این ترس ها میخواستن من رو منصرف کنن دقیقا مثل هزار بار قبلی که منصرفم کردن اما من حسابی از این زندگی داغون و وضعیتم خسته شده بودم و به همین خاطر شروع کردم به فریاد زدن، تمام انرژی ام رو گذاشتم تا بتونم بلند تر فریاد بزنم، از عمق وجودم دردامو با فریادم بیرون ریختم و بعد از چند دقیقه به آرامش عجیبی رسیدم که تا اون لحظه حتی یه بار هم تجربه اش نکرده بودم.
    همیشه به من می گفتن سکوت بهترین چیزه، باید ساکت و مطیع باشی تا توسط دنیای بی رحم بلعیده نشی، همیشه من رو از فریاد می ترسوندن و من حالا می فهمم چرا، اونا ما رو می ترسوندن تا هیچوقت فریاد نزنیم چون فریاد یه حس رهایی بخشیه که باعث میشه دیگه هیچوقت توی عمرت نخوای سکوت کنی و حاضر به قبول زندگی پست خودت نشی و اینجوریه که فریاد خطرناکه و سکوت امن و خوب! من اما دیگه آب از سرم گذشته و حالا وقت تغییره، حالا من شانس عوض کردن و تخریب دنیایی رو دارم که سال ها بهش پایبند بودم ولی اهمیتی نداره چون میدونم وقتی که این دیوار ها فرو بریزن و وقتی حقیقت توی وجودم قلبم رو لمس کنه من می تونم یه دنیای بهتر بسازم، دنیایی که تا به حال مثلش دیده نشده، دنیایی بین واقعیت و خیال، یه جایی توی فضایی گمشده، یه جایی پر از آدمیزاد، یه جایی شبیه رویایی که با کابوس درآمیخته شده، یه جایی که دیوار هاش از کلمات ساخته شدن و حالا اینجا خونه ی منه، جایی که درد ها صدا دارن، جایی که احساسات گفته میشن جایی که قانونی برای ممنوعیت فریاد وجود نداره، جایی که یه روزایی حتی خوابش رو هم نمی دیدم، جایی که شاید فقط شاید باعث بشه مردم بفهمن سکوت همیشه خوب نیست!

    😷😷😷😷😷😷😷😷
    نویسنده: بنفشه رشیدی
    دبیر: سرکار خانم باغبان
    دبیرستان بانوصادقی سمیرم،

  • ۱ نظر
    • انشاء

    نگارش انشا سنجش و مقایسه با موضوع مادر و خورشید

    نگارش انشا سنجش و مقایسه با موضوع مادر و خورشید

    انشا چه بنویسم - انشا - نوشتن انشا - انشا نویسی - انشا بلاگ - انشا به روش سنجش و مقایسه - انشاء - انشای آماده - نگارش - نگارش دهم - نگارش دهم درس ششم

    خداوند بیشترین سهم زیبایی اش را میان دو مخلوقش تقسیم کرده و به آنها نوری بخشیده که زمین و زمان را زنده و پایدار نگه داشته است.«مادر»و«خورشید»

    گرچه روشنایی وجود مادر با چشم قابل دیدن نیست اما نوری دارد که پرتو اش همه آفرینش را در بر می‌گیرد و به فرزندان زندگی می بخشد همانطور که آفتاب به تمام موجودات زمین از گل و گیاه گرفته تا بلبل و قمری روشنایی و زندگی می بخشد.

    خورشید مادر طبیعت از مادری مهربان که فداکارانه نور و زیبایش را برای تمام فرزندانش فدا می کند. مادر نور چشمان و گرمای دلش را عاشقانه به فرزندان خود هدیه می دهد تا چراغی برای راهشان و عشقی در دلشان شود.

    شاید دلیل این همه نور و گرما عشق می باشد که در دلشان جاریست عشقی بی پایان که هیچگاه از بین نخواهد رفت.

    خورشید روزهای سرد زمستانی را به روزهای گرم و مطبوع تابستانی تبدیل می‌کند و مادر با وجودش سرمای خانه را به گرمای دلنشین و پر از عشق تبدیل می کند.

    خورشید ابر ها را جلوی چشمانش می‌گیرد و گریه می کند مادر هم برا ی اینکه کسی ناراحتی و اندوه او را نبیند بی صدا اشک هایش را می ریزد.
    آنها تمام زندگیشان را صرف فرزندان خود می‌کنند و هر پرتو ازوجود خود را گوشه‌ای می‌گذارند و روشنایی می بخشند.

    در گوشه گوشه ی زمین همه می گویند خورشید شب ها می خوابد اما نمی دانند که حتی ماه هم روشنایی و زیبایش را از خورشید دارد.

    تقدیم به همه مادر های مهربون
    ❤️❤️❤️❤️❤️❤️

    نویسنده:زهرا امینی یکتا
    دبیرستان عطار،شهرستان قوچان
    دبیر:خانم بنفشه فیضی

  • ۲ نظر
    • انشاء