نگارش دوازدهم درس سوم قطعه ادبی
موضوع: روی خوش زندگی
روی خوش زندگی؟!
پارادوکس، تضاد، ایهام، تناسب و تکرار؛ آرایههایی که در خلال جریان حال دریاییِ زندگیام اهتمام وصفناپذیری برای خلق یک شاهکار ادبی غمگین صرف میکنند!
نمیدانم اینهمه تناقض و دوگانگی از کجا نشأت میگیرد؟
نمیدانم این مرتبط بودن بیربط بین اتفاقات زندگیام چگونه شکل میگیرند؟
اصلا سرنوشت از این همه تکرار مشمئذکننده خسته نشده است؟
نمیدانم این راه سبزنمای سیاه در پی اثبات چه چیز در بطن خودش است؟
و من، مرپ تنهای دلشکستهی مغروق در سیاهیها سردرگم و بیراهنما راهی را پیش گرفتهام که نمیدانم به کجا ختم میشود؟! خوبیها؟ بدیها؟ چه؟
میدانم که میخواهم به سمت پاکیها و سفیدیها بروم، اما آن نوجوان سرکش و بازیگوش درونم مرا به راهی که انحراف دارد از مسیر اصلی، میکشاند.[enshay.blog.ir]
توشهٔ تجربههایم پر از پوچیست، دلم خالی از مجموعهی احساسات است و ذهنم مشوشتر از انسانی در سیاهی شب کویر است.
سالهای سختی را پشت سر گذاشتهام، آموختههای تلخی یاد گرفتهام؛ اینکه عشق چیزی نیست که بشود به راحتی بدستش اورد یا فعلش را صرف کرد! که آدمها همیشه همانجوری که تو فکر میکنی نیستند، به همان پاکی، صادقی و جاری بودنی که من فکر میکردم نبودند!درکی از جهان و انسانها پیدا کردم که روز به روز از دستشان خستهتر از دیروز میشوم!
ربع راه را پیمودهام و برای سهچهار باقیاش امید و مشوقی ندارم! لبخندها و خندهها و شادیهایی که برای احتکار نشیبهای زندگیام صعود کردهاند به بالا و همچون اخبار خارجهای برای دور کردن اذهان از شکستهای درونی پخش میشود، به صورتم مینشینند.
و من بعد از تمامی از دست دادنها، شکستها و نمکدان شکستنها، پشت در سادهای که تابلوی 'روی خوش زندگی!' بر آن نصب شده ایستادهام؛ تا که عرشنشینان و اجارهنشینان در را برای عضو جدیدی که شاید من باشم باز کنند!
میگویند که در آنجا خبری از آرایههای ادبی نیست؛ بالعکس پر است بیوزنی، بیثباطی و متغیرالحال بودن احوال خوب!
راستی،
سکهی شما در چه روییست؟ شیری همچون اصلان است یا خط ممتد؟
نویسنده: محدثه رییسیپور
انشایی بینظیر بود بسیار لذت بردیم؛ سهوا یا جهلا غلطهای املایی در آن دیده میشد مشمئز و بیثباتی. موفق باشید.