نگارش دهم سنجش و مقایسه با موضوع مقایسه کادر درمان با ابر آسمان

موضوع انشا، انشاء، زنگ انشا، چه بنویسیم، چگونه انشا بنویسم، دانلود، نوشتن انشا - enshay.blog.ir

مقایسه ابر آسمان با کادر درمان"
چه در شب و چه در روز،همیشه شاهد حضور فعالشان هستیم،کسانی که با علاقه درمان کنندهٔ درد ها هستند، تا روزی که لبخند را بر لبان بیمارانشان ببینند.
حال به سایه ای که سرچشمهٔ ابر پنبه ایِ درون آسمان است بنگر،او در تلاش است تا قدرت نورِ سوزناکِ خورشید را از روی غنچه گلِ ظریفش بر دارد،و قطراتش را به او ببخشد .
همهٔ ابر ها از آن بالا نظاره گر سرزمین خود هستند،و هرگاه نیاز بود به قدری می بارند تا روزی که سبزی شان را ببینند واین مهر آشنا که در دل ابرها احساس می شود،همیشه من را به یاد کادر درمان خودمان می اندازد.
افرادی که به فکر سلامتی مردم هستند و با حضور ابر مانندشان سایه بر سرِ تب دار بیماران می افکنند،و در چنین روز هایی کار آنها سخت تر شده.
گاه دکتری برای نجات جان دیگران به قدری تند پیش می رود که بی خبر از حال خود می گذرد. درست مثل ابر هایی که با نادیده گرفتن خود، تندر را بر تن خود می اندازند تا بر صحرای خشک ببارند.
ابر آسمان و کادر درمان هر دو به دنبال بهبود بخشیدن به احوال بد هستند، با این تفاوت که کادر درمان با دلگرمی نجات بخش می شود و ابر ها با خنکی شان.
اما چه کسی نجات بخش حال آنها خواهد شد؟ ابر هر چقدر ببارد کوچک و ضعیف تر می شود، و پرستاران و دکتران نیز خسته تر...
حقیقت چنین است که همهٔ ما وظیفه داریم مراقب حال خود باشیم و خود را همانند سبزیِ سرزمینِ باران خورده حفظ کنیم،تا زحمت و کوفتگی را از دوششان پایین بکشیم.
پس همانطور که ابر برای ادامهٔ راهش نیازمند قوی شدن به واسطهٔ تبخیر اندکی از آب های زمینش است،کادر درمان نیز چشم انتظار کمک و همکاری ماست.
👩‍⚕👩‍⚕👩‍⚕👩‍⚕👩‍⚕👩‍⚕👩‍⚕👩‍⚕

نویسنده: مهسا عباباف
دبیرستان دانشوران دزفول
دبیر: خانم خیامی

________________________________

نگارش دهم سنجش و مقایسه با موضوع مقایسه کادر درمان با ابر آسمان

موضوع انشا، انشاء، زنگ انشا، چه بنویسیم، چگونه انشا بنویسم، دانلود، نوشتن انشا - enshay.blog.ir

فداکار کسی است که قلبش عاشقانه و کودکانه، قهرش بی کینه، دوست داشتنش بی ادعا و بخشش او بی انتهاست...
ایثار،از خودگذشتگی و فداکاری را باید از ابر آموخت که تمام هستی آنها برای غیر خود است و برای خود هیچ نمی خواهند. ابر تمام دارایی خود را میدهد تا به موجودات هستی ببخشد، می بخشد آنچه را دارد و هیچ چیز برای خودش نمیگذارد برای اینکه به حیات جان دهد، جهان را شاداب و سرزنده کند، چون با کسی دشمنی ندارد و دلی صاف دارد. اگر بخواهیم از فداکاری سخن بگوییم پندهای زیادی میتوان نوشت اما در یک جمله میتوان گفت که:فداکاری یعنی جان بر کف نهادن برای عشق به هم نوع ، در هرکجای جهان...
فداکاری ذات انسان های مهربانی است که آن را وظیفه خود نمیدانند بلکه به تمام هستی عشق می ورزند ، احساسی دارند که بسیار زیبا ابرازش میکنند مثلا کادر درمان مدافعانی ایثارگر هستند که همانند ابر آسمان برای سلامتی و تندرستی بیماران، زندگیشان را فدا میکنند و از خواب، خوراک، استراحت و زندگی شخصی خود میگذرند تا ما جامعه ای سلامت داشته باشیم. و این بالا ترین نوع ایثار است که بی منت، در مناطق مختلف برای حفظ جان و سلامت مردم تلاش میکنند و شبانه روز آماده ی خدمت به هم نوع خود هستند و آنچه که از زندگی خود است می بخشند تا بیماران را دوباره به زندگی خود برگردانند.

به امید روزی که هیچ وقت فداکاری و ایثار از زندگیمان رخت بر نبندد و سینه به سینه و قلب به قلب انتقال یابد و سرمشق زندگی همه افراد جامعه شود.

نویسنده: زینب کایدخورده
دبیر: خانم خیامی

_____________________________

نگارش دهم سنجش و مقایسه با موضوع مقایسه کادر درمان با ابر آسمان

موضوع انشا، انشاء، زنگ انشا، چه بنویسیم، چگونه انشا بنویسم، دانلود، نوشتن انشا - enshay.blog.ir

در مورد کسی می خواهم بنویسم، که در حال حاضر و در این شرایط سخت، همه دنیا مدیون ایشان هستند کسی که قلمم از توصیف ایشان عاجز است آری!کادر درمان است ؛ آنهایی که لباس رزم بر تن کرده‌اند و جان خود را برای سلامت مردم در کف گذاشته اند . درست همانند ابر این توده پشمکی ، آسمان را با نقش و نگارهایی که درست می کند زیبا جلوه می دهد ؛ ابری که از اعماق وجودش برای زنده شدن موجودات مایه می گذارد.
آنهایی که با قلبی مملو از عشق و محبت ، با عشقی از جنس ایثار و با وجودی سرشار از آرامش در حال عبادت هستند و لباس سپید زیبایی بر تن دارند و حضورشان معجزه میکند و شفابخش است ، تنی را که رنجور است و تسلی می دهد قلب بی تابی را که در بستر خفته است ، ابر نیز چنین است پر از احساسات ، احساساتی که ابراز می‌کند به مردمی که در زیر بال و پر خود پناه داده است ؛ مردمانی که شاید حسرت دیدن آبی آسمان داشته باشند امّا قلب ابر از دیدن چنین حادثه‌ای به درد می آید دانه دانه اشک هایش از چشمانش جاری می شود تا شاید بتواند شادمانی مردمی را ببیند که باگریستنش می خندند.
کادر درمان در این شرایط بحرانی هیچ ترس و واهمه‌ای از مرگ ندارند و هر چقدر صدای خطر مدام در روح و تن آنها طنین انداز شود سینه سپر می کنند و در مواجهه با بحران مرگ و زندگی روزهای بهتری را وعده می دهند ، در این روزهایی که نه دستی به دوستی و نه آغوشی به گرمی نمی تواند حتی برای عزیزترین عزیزان باز شود؛ آنها همچون مسیح بی پروا دست شفا به سوی بیماران دراز می‌کنند و پذیرایشان هستند حتی به قیمت جان....!
درست همانند آسمان ، که ابر هایش به جان هم می‌افتند و هیچ هراسی از رعدی ندارندکه برقش آنان را به گریه درآورد و هزاران شکل به خود می گیرند و به نمایش در می آورند بدون آن که بیمی از نیامدن خورشید روشنایی ها داشته باشند.
کادر درمان برای هم نوعان خود مبارزه می‌کنند بدون اینکه نیامدن دوباره خود را به خانه در خیال خود بگنجند همانند ابرکه در آسمان برای مردمش جلوه گری می کند ، تا مردم از داشتنش به خود ببالند... !

قدرشان را بدانیم که اگر نباشد قصه ای نیست ،زیبایی نیست ، و یا حتی زندگی نیست!
☁️🌥⛅️⛅️🌥☁️☁️🌥⛅️☁️

نویسنده: نازنین عمادی فر
دبیر: سرکار خانم خیامی
دبیرستان دانشوران دزفول