موضوع انشا: مازندران همیشه بهشت
این دیار همیشه بهشت تیکه ای از وجود من است که خونم با این سر زمین عجین شده و همیشه سبز و زیبایی خاصی دارد و من در این خاک پر رونق ریشه دارم۰یک طرف جنگل و طرف دیگردریا و کوه و رودخانه هایی که در جریان است وامید زندگی می دهدبخصوص بهارش باعطر پیچکهای وحشی و بهار نارنج های را عاشق و مست می کند۰
گاه گاه صبحهای مه آلودش گلهای وحشی بنفشه کنار جویهای آبش در جنگل
۰شالیزارهای پر وسعتش درخت مرکباتش و نارنجهای معطرش به روح و جان ادمی جلایی جانانه می بخشد .
در تابستان عطرشالیزارانسان را مست میکندومن کسی هستم که با عطر شالی بزرگ شدم دوران کودکی ام را تو شالیزاروتو سایه نشستن و چای آتیشی کنار خانواده گذرانده ام تمام دوران کودکی ام در این سر زمین خوش آب و هواگذراندم و بزرگ شدم سر زمین من بوی شب بوهایش وخاک نم خورده ی حیاط های پر گلش غوغا می کند. [enshay.blog.ir]
بهار که میشود صبحها باصدای پر ند ه ها از خواب بیدار میشوم و صبح مه آلود زیبای جنگل و نور طلایی خورشید که از لا به لای درختان سر به فلک کشیده نمایان است صدای جریان آب رودخانه و آن نم نم باران و صدای شر شر آب از ناودان گوشم را نوازش میدهدومن در این حوالی سر زمین مادری زندگی میکنم و به خودم می بالم که یک شمالی هستم و پر از حسهای خوب زندگی که در جریان است سر زمین من جانم فدای همه داشتهایت و بوی خاک نم خورد ه ات (شهسوارمن)
نوشته: فرشته ای از شهسوار
به نظرم متن بسیار زیبا و قشنگی بود و یک مازندرانی اصیل این متن ها را درک میکند
بسیار زیبا و قشنگ بود
ارادتمند شما😁🌹🙏