موضوع انشا: اسب
طبیعت و حیواناتش یکی از فوق العاده ترین نعمت های بزرگ و بی کران خداوند بزرگوار است
در بین درختان، سبزه زار ها، آسمان ابی، نسیم خنک وکاه های انبوه شده کنار خانه های کوچک و زیبای روستایی، چشمم به اسبی زیبا افتاد
راستش اسب ها از زیبا ترین حیواناتی هستند که من میشناسم، نجیب، قدرتمند و قوی ،دونده و پر توان ، فقط تعداد کمی از ویژگی های آنهاست
نزدیکش شدم کره ای بود با چشمان سیاه ،درشت و براق ، یال سفید و سم های کوچک ، خیلی دوست داشتنی بود ،کودکان که با او بازی میکردند اسم آن را ذوالفقار گذاشته بودند در سمت دیگرش یک اسب مشکی بود که با دیدن آن ذوقی در دل من ایجاد شد ، اسب ورزیده و رام شده ای بود ،فکر میکنم از اسب های اصیل ایرانی بود.[enshay.blog.ir]
اسب های زیادی در آن روستا بودند ترکمن یا ایرانی ،قهوه ای مشکی یا سفید بعضی از آن ها آنقدر زیبا بودند که انگار برای نمایش هستند همهخ آنها هم مادیان هم نریان دست رنج خداوند زیبایی ها بودند
اما من همان اسب مشکی در دلم خانه کرده بود از نعل های طلایی اش معلوم بود آماده است تا سواری بدهد، سوارش شدم به دل کوه زدیم و در هوای دل انگیز و بی نظیر کوه تماشای روستا فوق العاده بود، آن روز برای من تبدیل به یک روز فراموش نشدنی شد.
می توان به جرعت گفت زندگی زیباست اگر به خلقیات خداوند بزرگ و بی همتا پی ببریم و از این دنیای گذرا دل بکنیم.
نوشته: حسین ترابی - خواجه نصیرالدین طوسی _ پاکدشت