موضوع: اتوبوس شلوغ
اسم انشا: دستی که جاماند
با هزار بدبختی خودم رو توی اتوبوس جا کردم . اتوبوس خیلی شلوغ بود تا آمدم یکمی جلوتر برم (دستم لای در گیر کرد ) همون موقع داد زدم 😵 (دست ، دست، دست)
یهو همگی شروع به دست زدن کردن منم مات و مبهوت 😦 بهشون نگاع می کردم.
تو اون گیر و دار سه تا پسر بچه ی تخس و شیطون فاز خوانندگی گرفته بودن می خوندن :🎤 (دست دست دست بیا . جون ننه اقدس بیا)💃
که یهو بلند داد زدم ( دستــــم لای در گیر کرده😤)همه ی سرها به سمت من برگشت منم با مظلوم ترین حالت گفتم😣 (دستم لای در گیر کرده)
راننده گفت:(اون پشت چه خبره؟؟؟؟؟)
داد زدم :(بابا دستم لای در گیر کرده )
راننده یه نگاهی کرد و گفت :(آها اشکال نداره یکم دیگه به ایستگاه می رسیم در و باز می کنم.)😳
منم مات و مبهوت به ایستگاهی که خیلی از ما دور بود نگاه می کردم😟