انشای جانشین سازی با موضوع: لوازم آرایش
بازهم همه ی ما در جایی پر از تاریکی و سکوت روی هم ریخته شده بودیم؛انگار تمام اقوام چندین و چند ساله ام را ریخته بود دور و برم !
دختره ی بی سلیقه ،انگار تا گفتم شنید و سرو کلش پیدا شد و اومد داخل اتاق ؛ خدا میدونه اینبار کجا میخواد بره ؟
دارم به زور از جایی که یکم نور میاد میبینمش!
مانتو میپوشه،شلوار،شال... میاد سراغ ما، خدای من، نه این بار دیگه نمیخوام به صورتش کشیده بشم !تازه اونم با عصبانیت ؛یه روی خوش نداره که یا همش مارو گم میکنه یا محکم اینور و اونور می اندازه؛خلاصه نه من و نه اجدادم ازش دل خوشی نداریم.
در کیف رو باز میکنه ،اینقدر نور زیاد میشه که میرم اون زیر تا حتی چشمش هم به من نخوره !
اول از همه از دیگ شروع میکنه ،اندازه یه قابلمه میزنه رویه صورتش که مثلا برنزه بشه!!
خب درست بمال نَماسِ رویه صورتت ؛دختره ی خیره سر حداقل یکی نگاهت کرد پشیمون نشه.!
باغرغر میگه اینم که رنگش از مد رفته ،و فامیل بیچاره ی من رو میاندازه داخل سطل زباله ،بیچاره چه عمرش کوتاه بود!
با کلی ناز و عشوه باز می آید سراغ کیف ،ریمل،خط چشم، سفید کننده،سیاه کننده، و خلاصه هر دردی بود میزنه روی صورتش تا خوشگل بشه
اونجا بود که یهو یه شعری به ذهنم رسید و واقعا واسه این دختره ی بی اعتماد به نفس متاسفم شدم
(روی کسی سرخ نشد بی مدد لعل لبت)
(بی تو اگر سرخ بُوَد از اثر غازه بُوَد)
خلاصه، دنبال یه چیزی بود تو کیف آرایش همش من هم سعی داشتم اون نزدیکا جلوی چشمش دید.. تا اومدم حرفمو کامل کنم منو برداشت ، خدا بخیر بگذرونه.
یه دور ... دو دور... نه مثل اینکه اینجوری نمیشه گذاشت سر جام!
بغلی مو برداشت اونو خیلی دوست داشت ، ترکیبی از رنگ های رنگین کمانش را زرد نیلی آبی سبز از او همه رنگش را خریده بود! و هروقت که خوشحال بود ، اونو میزد .
یکم از آن زد اما نه!پرت کرد اون ور.همه ما متعجب زده بودیم .
یه دونه از داخل پلاستیک در اورد و زد به لباش .حَلّه! گذاشت کنار ما و رفت.
داشتم با خودم میگفتم آخه مگه میشه مسلما به اون خیلی علاقه داشت چون همیشه همیشه اون روی صورتش زیبایی می اورد .
فکر کنم دوباره فکرمو بلند گفتم!
مامانم اومد کنارم و گفت:درسته حق داری!
امّا آدمها همیشه وقتی چیزی رو دوست دارن دلیل نمیشه بعد ها هم اون رو دوست داشته باشند!
ما تویه دنیای خودمون با خودمون کنار می آییم
کنار اومدن با آدمهایی که از جنس تو نیستند سخته!
اونها خیلی عجیب هستند وقتی به خواسته هاشون عمل نکنی تورو رها میکنن!