نمونه انشاء با موضوعات مختلف

زنگ انشاء، نوشتن انشا، انشای آماده، موضوع انشا، نمونه انشا

  

تبلیغات

۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «نگارش یازدهم گسترش محتوا زمان و مکان» ثبت شده است

نگارش یازدهم درس سوم گسترش محتوا توصیف آیین و مراسم محل سکونت

نگارش یازدهم درس سوم گسترش محتوا

توصیف آیین و مراسم محل سکونت

نگارش یازدهم - نگارش دوازدهم درس سوم - نگارش - نگارش یازدهم گسترش محتوا - نگارش یازدهم گسترش محتوا زمان و مکان - انشا - انشاء - انشا بلاگ

✳️یلدا در خراسان به شب چله یا چله نشینی معروف است و دور هم نشستن فامیل در این شب وخواندن شاهنامه و فال حافظ گرفتن از سنت های قدیمی است که به یادگار به جای مانده و هنوز هم دربرخی از مناطق ایران این مراسم را به جای می آورند.
-پائیز فصل برگ ریزان،فصل زیبای خداوند است و شب آخرش یلدا پایان خوش آن است.پاییز با برگ های رقصان زرد و نارنجی اش نشانگر آن است که هر فصل از فصل های خداوند رنگ خاص خودش را دارد و زیباست.
یلدا اخرین روز از عمر پاییز واولین روز زندگی زمستان است با به پایان رسیدن پاییز و به خواب رفتن عمیق درختان جـــــان تمامی درختان وبرگ ها وگل های زیبا را به دانه های برف می دهیم تا آن ها زندگی خود را آغاز کنند.
-زمان بسیار سریع میگذرد یلدا هم هر چقدر طولانی باشد بالاخره به پایان می رسد وجایش را به زمستان میدهد.
یلدا فقط با یک دقیقه زمان یا حتی کمتر به بلندترین شب سال معروف است. در این شب تمامی کوچکتر های فامیل به خانه یک بزرگتر جمع میشوند وپدربزرگ ومادربزرگ ها خاطرات قدیمییشان را بازگـــو میکنند واین شب را در کنار هم جشن می گیرند.
یلدا بهانه ایی است برای تازه کردن خاطرات بزرگتر ها برای کوچکتر های خانواده تا سرمشق زندگی انها شود.
-شب چلگی یکی دیگر از مراسمات وآئین یلدا است که خانواده داماد هدیه هایی برای عروس و خانواده آن می آورند. همان طور که یلدا سرآغاز زندگی زمستان است می تواند سر آغاز زندگی هزاران جوان ایرانی دیگر هم باشد.
-در این مهمانی شبانه تنقلات و میوه های زیادی میل میکنیم که ازجمله آنها میتوان به هندوانه که به عروس شب معروف است،انار وشیرینی که به معنای تندرستی و برکت است.
(عزیزانی که انشا رو میخوانیدلطفا مراقب خودتون و سلامتیتون باشید تا انشاالله هر چه زود تر این بیماری برطرف شود)

نویسنده‌:فاطمه زارع
دبیرستان :عطارشهرستان قوچان
پایه:یازدهم انسانی کلاس 202
دبیر :خانم بنفشه فیضی

  • ۲ نظر
    • انشاء

    نگارش یازدهم درس دوم گسترش محتوا زمان و مکان موضوع دوشاب

    نگارش یازدهم درس دوم گسترش محتوا زمان و مکان

    موضوع دوشاب

    نگارش یازدهم گسترش محتوا زمان و مکان - نگارش - نگارش یازدهم - نگارش یازدهم گسترش محتوا - انشا بلاگ - انشا

    به نام خدایی که جهان و جهانیان را آفرید و انسان را اشرف مخلوقات قرار دادآفریدگار هستی جهان را زیبا و منظم آفریده است از این رو عالم انشای الهی است.....
    شهر مراغه یکی از شهر های زیبای استان آذربایجان شرقی است ودر دامنه کوه زیبای سهند واقع شده است،دوشاب یکی از محصولات شهرستان مراغه است که از انگور سفید یا انگور کشمشی مرغوب که از باغات همین شهرستان کشت می شود بدست می آید و طعم و مزه بسیار خوبی دارد و از ارزش غذایی بالایی برخوردار است و بسیار مقوی و خاص است.
    تهیه دوشاب یا شیره انگور فوق العاده سخت و خاص است و به راحتی به دست نمی آید ،از طعم و مزه خوب و رنگ و بوی جذاب آن که بگذریم،خواص بسیاری دارد: دوشاب یا شیره انگور منبع غنی آهن است و می تواند آهن مورد نیاز بدن را تامین کند،استفاده از آن در دوران رشد بسیار مفید و موثر است،از ضعف جلوگیری می کند و... از این رو میان مردم بسیار محبوب است .
    علاوه بر اینها از دوشاب برای تهیه بسیاری از شیرینی ها استفاده می شود برای مثال:سجوق و باسلوق از شیرینی های خوشمزه و خوش طعم و از سوغاتی های معروف شهر مراغه هستندکه برای درست کردن آنها از دوشاب استفاده میشود.
    پس نباید از مصرف این خوراکی مقوی و خوش طعم غافل شویم و از رنگ و مزه لذیذ آن لذت ببریم.😋😋

    نویسنده: مائده مقدمی
    کلاس:دهم ریاضی
    مدرسه شاهد زهرای مرضیه(س )
    دبیر: سرکار خانم صادق،

  • ۱ نظر
    • انشاء

    نگارش یازدهم گسترش محتوا ذکر زمان و مکان با موضوع آخرین پاییز مادر بزرگ

    نگارش یازدهم
    گسترش محتوا ذکر زمان و مکان با موضوع آخرین پاییز مادر بزرگ

    گارش یازدهم - نگارش یازدهم گسترش محتوا زمان و مکان - نگارش - انشا - انشاء - انشای آماده - انشا نویسی

    بعضی ها آنقدر خوب هستند که کلمات عاجز از وصف آنها هستند...
    همان ها که دوست داری خارج از جاده‌ی زمان، آنها را در کنار خود داشته باشی!
    مادر بزرگ از همان بعضی‌های خیلی خوب بود که بی او زندگی، خاکستری بنظر میرسید!
    بارها به او گفته بودم چروک دستانش و زبری نوازش هایش را به هیچ قیمت ابریشمینی نمیفروشم.
    پائیز سال ' نود و شش ' حیاط خانه‌ی مادر بزرگ حال و هوای شاعرانه به خود گرفته بود!
    جامه‌ای نارنجی از برگ درختان به تن حیاط پوشانده شده بود؛ ماهی های قرمز در حوض آبی با نوای باد، میرقصیدند...
    خرمالو‌ها، بر تن نیمه لخت درختان بوسه زده بوند و بید عاشق تر از هر گاه دیگر، کمر خم کرده بود...
    و گنجشگان در آسمان وسیع، اندک شده بودند![enshay.blog.ir]
    داخل خانه‌ی نقلی مادر بزرگ، گرمای کُرسی و بوی آش و بخار داغ چای نبات و عطر نارنگی پوست کنده، حاکم بود که سرمای مسیر رفت را از ذهنم ربوده و حواسم را نسبت به هوای بیرون پرت کرده بود!
    خانه‌ی مادر بزرگ، همیشه عطر شمعدانی و گل محمدی میداد...
    با درهایی چوبی و طرحهایی سنتی که نظر از آدمی سرقت میکرد!
    خانه‌ی مادر بزرگ، در یکی از محله‌های با صفای شهر شیراز بود.
    موهای حنا شده‌ی مادر بزرگ، برایم به سان زیبایی خورشیدِ هنگام طلوع بود و چشم‌های کم سویش، چنان مهتابی بود که مرا از هرچه تاریکی شبانه در زندگیم بود، رها میساخت!
    بعد شامِ مادر بزرگ پَز در بالکن دلنشین خانه‌اش، برایم داستانی تاریخی تعریف کرد و من آنقدر غرق جادوی صدایش گشته بودم که نفهمیدم کی خوابم برد!
    کاش میشد که میدانستم آن شب، آخرین پائیز مشترک من و مادر بزرگ است تا که هرگـز گول فریبای خواب را نمیخوردم و تا سَحَر در آغوش گرم او بیدار می‌ماندم.
    ولی افسوس که ذهن انسان، محدود است به اسرار جهان!
    درست است که زمان، به سان قطاری بی‌رحم در گذر دائمی است ولی، ما که میتوانیم به نهایت زندگی خویش رحم کنیم.

    نویسنده: هانیه جبرئیلی
    دبیرستان فاطمیه، ارومیه
    دبیر : خانم پریزاد ملکی

  • ۰ نظر
    • انشاء