موضوع: ایستاده ام، ایستاده ای، ایستاده ایم، جنگلیم، تن به صندلی شدن نداده ایم

موضوع انشاء در مورد مادر، دانلود انشا، موضوع انشا، انشاء، زنگ انشا، چه بنویسیم، چگونه انشا بنویسم، نوشتن انشا

دانه ای بودم کوچک در دست کودکی چابک و بازیگوش که دردشتی سبز و خرم پرتاب شدم به آسمان🌫️ و ناگهان به سمت زمین فرود آمدم وبه سنگی محکم برخورد کردم و سرم از شدتت ضربه به درد آمد و نالان و غمگین در آن دشت سرسبز🏕️ و تنها ماندم تا اینکه صدای غرشی🌬️ از دور شنیدم و بادی که تنم را از سرمای بهاری لرزاند 🌪️ اندک مدتی گذشت که قطرات باران 💧به صورت شلاق وار ⛈️ از آسمان سهمگین فرود آمد و برتن نحیف من نشست و من غرق در آب شدم و در جویباری روانه شدم تا اینکه در مسیر راهم به ریشه ای سخت برخورد کردم و در آنجا شکافتم 🌱و جوانه ای زیبا از درونم سربرآورده روز بعد خورشید با 🌤️🌞تلالوء زیبایش تنم را خمو و سرزنده 🌿کرد و گرمای وجودم سبب شد شاخ و برگ هایم 🌳ب سمت خورشید🌞 زیبا به حرکت در اید وروز های از پی گذشتند و من تبدیل شدم ب درختی تنومند 🌳 که در زیر سایه سارم رهگذران خسته می آرمیدند و سنجاب 🐿️ های گرسنه از میوه ام تغزیه می کردند🌰

نویسنده: یاسمن سالاری
دبیر: خانم صبرینه آسبان
دبیرستان غیر دولتی نور
ناحیه یک بندرعباس

______________________________________

موضوع: ایستاده ام، ایستاده ای، ایستاده ایم، جنگلیم، تن به صندلی شدن نداده ایم

موضوع انشاء در مورد مادر، دانلود انشا، موضوع انشا، انشاء، زنگ انشا، چه بنویسیم، چگونه انشا بنویسم، نوشتن انشا

همه ی ما در کشورمان در مناطقی زندگی میکنیم که سرشار از تنوع نژادی،قومی و مذهبی است.و مردمان آن به دسته ها و اقشار مختلف از جمله عشایر و کوچ نشین گرفته تا مردمان شهر ها تقسیم شده اند.
و بیشتر آنها طایفه ی مشترکی دارند که سبب میشود در مشکلات و سختی ها پشت هم درآیند و از یکدیگر دفاع کنند و یار و یاور یکدیگر باشند.
حتی در غرب کشور علاوه بر این تفاوت ها به تنوع طوایف هم نگاه دارند و بعضا در انتخابات میبینیم در یک شهر کوچک میگویند ما به فلان کاندیدا رای میدهیم چون از طایفه ی ماست.
کمی بالاتر در انتخابات مجلس به فلان کاندیدا رای میدهیم چون از شهر ماست و همینطور ادامه پیدا میکند تا به کشور و لر و فارس و کرد و ترک هم می رسد.
در این موارد دیدیم افراد با توجه به کوچک ترین دلیل که همشهری بودن است تا مهم ترین آن یعنی هم طایفه بودن و از یک پشت بودن تصمیم می گیرند.آنها دوست دارند کسی را به عنوان مشاور،همیار و یا همدم خود انتخاب کنند که با هم متحد باشند.
میخواهم از دیدی دیگر به زندگی نگاه کنم و به قول سهراب چشم ها را بشورم و جور دیگر ببینم.
من از مذهبی که از هم نوع خودم دورم کند بیزارم،،قومیتی که بین من و انسانها فاصله بیندازد نمیخواهم،،حزب و گروه و دسته ای که باعث فرق بین انسان شود را نمی پسندم
ریشه ی همه ی انسانها و خالق همه ی ما یک مخلوق است پس چرا فرق و فخر و اختلاف؟؟
انسانها جلوه ای بسیار آشکار از وجود خداوند هستند پس شایسته نیست که بجای زیبا کردن جهان آن را تاریک کنند...تفاوت تفکر و تظاهر در وجود همه ی انسانها ها وجود دارد اما دلیل نمیشود که به دشمنی با یکدیگر بپردازند
انسانها همه از خاک آفریده شده اند.من از خاک آفریده شده ام،تو از خاک آفریده شده ای، رهگذری که در خیابان قدم میزد از خاک آفریده شده است.
اگر گروهی از انسانها از خاک ،گروهی از آتش، گروهی از آهن و همینطور از مواد گوناگون آفریده شده بودند آنگاه به آنان حق داده میشد که در رقابت با یکدیگر قرار گیرند و به جنگ و ستیز بپردازند. اما حال که همه ی موجودات از خاک آفریده شده اند پس چرا باید نژاد آفریقایی را از اروپایی کم بدانیم؟چرا باید بین نوزادان سیاه و سفید فرق بگذاریم
همین سیاست ها باعث شده که از انسانیت دور بمانیم.
دنیا خیلی زیباست و زیبایی های زیادی دارد اما صدای گریه ی کودکان گرسنه و جنگ زده تمام این زیبایی ها را در خود میبلعد.
انسانها به کجا رسیده اند که برای آسایش خود آرامش دیگر انسانها و جان آنها ارزشی برایشان ندارد.به قول فریدون مشیری:
انسانها گر یکدیگر را میدرند گرگ هایشان رهنما و رهبرند و اینکه انسان این سان هست دردمند گرگ ها فرمانروایی میکنند، گرگ ها همراه و انسانها غریب ،با که باید گفت این حال عجیب...
آری علت جنگ و تفرقه و ویرانی و ظلم نفس هایی است که افسار گسیخته شده اند و به گرگ هایی تمام عیار تبدیل شده اند، گرگ هایی که از ریشه ی انسانیت دور شده اند و نگاه مظلومانه ی کودکان طعمه شده را نمی بینند.
من انسانی را دوست دارم که فرقی میان نوزاد همسایه و نوزادان دیگر را نمیگذارد تا ماهیت زیبای نوزاد از یاد نرود.
انسانی زیباست که نیازمندان را با یک نگاه ببیند ، انسانی زیباست که صرفا به خاطر هم نوع بودن دست نیازمندان را میگیرد نه اینکه تحقیق کند که فامیلش است یا آشنا..
در صورت رعایت کردن این موارد روشن است که انسانیت در جامعه رایج میشود و انسانها با دست باز و راحتی خاطر بیشتری به هم نوع خود خدمت میکنند اتحاد میان آدمیان برقرار میشود و موفقیت و پیشرفت و ...مانند سازی آهنگ سعادت و کرامت جامعه ی انسانی را مینوازد. و در آخر هنرمند واقعی نخست یک انسان واقعی است.