موضوع انشا: گزارش سه عکس نوستالژیک از پدرم

موضوع انشا، انشاء، زنگ انشا، چه بنویسیم، چگونه انشا بنویسم، دانلود، نوشتن انشا - enshay.blog.ir

پدرم از ان دسته انسان هایی است که رنگارنگی زندگی را چشیده و دریایی از تجربه و خاطرات گفتنی و شیرین را همواره با خودم می کند.
من سه گزیده و زبده ای از عکس های پدرم را کشف کردم و حال می خواهم برایتان شرح دهم.
عکس اول؛این عکس مربوط به سال ۸۳ می باشد و در سالن فرهنگی ورزشی باغشمال گرفته شده است.....اوف ببخشید یادم رفت بگویم ،پدرم زمانی ورزشکار دسته اول پرش ارتفاع بود یا بهتر است بگویم خسته ی این ورزش بود.
در این تصویر پدرم را با شماره ی هفت مقدس در حال پرش از ارتفاع ۲/۲۶ متری می بینم ، گفتنی است که تاپ سرخ و سفید رنگ،شرت مارک آدیداس ، دستبند فلزی ، جوراب کشی و احتمالا پاره، مو های ژولیده ، صورت رنگ پریده و چشم های وزق زده عناصر زیبا کننده ی این عکس می باشد؛این عکس بی نوبه ی خود بی نظیر محسوب می شود. [enshay.blog.ir]
عکس دوم مطلق به دهه ی هفتاد است.ان زمان پدرم در حال در برگیری فنون پرورش اندام بود؛این تصویر نیمه لخت در خانه ی پدری پدرم گرفته شده است.بازوان تیز و برنده ،سیکس پک تمام عیار،لبان از غنچه شکفته تر ، پهلو های تخت ، سینه های پف کرده ، سرشانه های تکه تکه و پهن والبته چهر هی زیبا و مو های مدل چپکی که بی شک خبر از سرزندگی و سلامتی وی می دهد ، مرا دیوانه می کند.
من در ارزوی رسیدن به چنین استایلی هستم و فکر میکنم ارزویم را با خود به گور می برم .
اما عکس سوم؛جزء گنجینه های دوران قبل از ازدواج است. در سال ۷۸ شکار شده .در این عکس بینی پدرم نسبت به دیگر عکس ها بزرگتر می زند ولی با وجود کت مخملی ، موهای دلبر کش ، کمر بند سفید چرم با سگک طلایی،پیراهن یقه خردلی و گشاد ، کفش کتونی و شلوار نخی و کرمی رنگ این موضوع را کمتر به چشم می زند.
این عکس ها برای من منحصر به فرزند و تاکه دنیا دنیاست ، ان ها را مثل چشمانم نگه خواهم داشت.

دانلود انشا، موضوع انشا، انشاء، زنگ انشا، چه بنویسیم، چگونه انشا بنویسم، نوشتن انشا- www.enshay.blog.ir