موضوع انشا من اگر ...
من اگر من بودم، از ریشه میکندم غنچهٔ دلی را که دست رد بزند به خاک دلم. من اگر منِ گذشته بودم، برای همیشه پس میدادم دل کادومانندی را که به قلبم هدیه شده بود. من اگر منِ پیش از تو بودم، خیلی وقت پیش، حتی قبلتر از خواست تو دل که سهل است، جان میکندم از کسی که زمانی وصله به جان او بود بودنم.[enshay.blog.ir]
من اگر جای تو بودم، با «من» مهربانتر بودم. من اگر جای تو بودم، با من، منی که برایت ساده از خط قرمزهایش گذشت عاشقانه میبودم. من اگر جای تو بودم، دل «من» را با هر بار دیدنت به لرزه نمیانداختم که هیچ برایش مردانهتر نیز میبودم.
من اگر جای تو بودم، بیمنت به «من» میبخشیدم نگاههای سالی یک بارم را، لبخندهای شیرینم را، نغمهٔ کلامم را. من اگر جای تو بودم، ساده از «من» نمیگذشتم، ساده دست نمیکشیدم از کسی که ساده برایم دست کشید از خواستههایش.
من اگر جای او بودم ،به تماشا نمی نشستم رفتن صاحب دل «من»را و آمدنش به سوی خودم را. من اگر جای او بودم، به مثلثی پای نمیگذاشتم که قرار باشد بهخاطر حضور من ضلع سومش «من» بشود. من اگر جای او بودم، نیامده میرفتم از دیاری که روزی قرار بود عاشقانههایی را در خود رقم بزند ؛اما حضورم... .[enshay.blog.ir]
من اگر جای او بودم، خراب نمیکردم کاخ آرزوهای «منی» را که با آمدنم ویران شد. من اگر جای او بودم، یا زودتر میآمدم یا برای همیشه گم میشدم در کوچه و پسکوچههای این شهر. اما اگر میشد که من، من بمانم، تنبهتن به مبارزه با سرنوشت میرفتم تا میسر کند راه من و تویی را تا ماشدن و او بماند و آنها!
سالهاست که این دلم برای بودن و ماندن در دنیایی پر میکشد؛ دنیایی که میشد منْ من بمانم. تو تو بمانی و او او و بیتقصیر باشد سرنوشتی که قرار است بعدها زبانزد تو و امثال او شود.