موضوع انشا: آلودگی هوا
اوایل زمستان بود و هوا بسیار سرد. البته سردی هوافقط باعث خشکی بیشترهواشده بودوهیچ بارشی تابه حال رخ نداده بود.خیابان هانیزطبق معمول شلوغ بودوترافیک سنگینی به وجودآمده بودکه به نظرم تاثیرزیادی درایجادآلاینده های هواداشت.
به سختی میتوانستم نفس بکشم آخرهوای متروبسیارخفه کننده بودوبازکردن پنجره هانیزتاثیربه خصوصی نداشت!چراکه هوای آلوده برای فردی مثل من که دچاربیماری ریوی بودخطرناک تربود.علاوه برگلویم چشمانم هم میسوخت ومطمئن بودم تابه حال حتماقرمزشده اند.همانطوردرافکارخودپرسه میزدم که باشنیدن صدای کودکانه ای توجهم به اطراف جلب شد:خاله،آب نمیخاید؟آن صدای مظلوم وچشمان منتظرش باعث شدیک بطری ازاوخریداری کنم ،هرچندکه تشنه نبودم اماهمینکه توانسته بودم باچنین پول اندکی اوراخوشحال کنم برایم کافی بود.
پس ازگذشت مدتی به مقصدرسیدیم وباتوقف متروخوشحال ازجای بلندشدم تابه بیرون بروم اماچه بساکه هوای بیرون ازاینجاهم آلوده تربود!همین که ازمتروخارج شدم جاخوردم آخرباوجودآنکه ماه درآسمان بودوباآمدنش هواراتاریک کرده بودبازهم مشحص بودکه چقدرهواالوده است.نگاهی به ماه انداختم،پشت ابرهاپنهان شده بودوبه گمانم اونیزحال خوشی نداشت و قطعا از آلودگی های پی درپی به ستوه آمده بود،البته که این هاهمه تصورات من رویااندیش بودوگرنه ماه درسلامت کامل به سرمیبرد.
بیخیال،بهتراست این افکارراازخوددورکنم زیرااتفاقیست که افتاده والان بایدبه این بیندیشم که چگونه درمقابل چنین هوایی بایستیم؟چراکه این هوابرای بیمارانی که مشکلات تنفسی وقلبی داشتندبسیارمضربود!خودمن نیزحالاحال خوشی ندارم وگویی تمام آلاینده های هوادرحلق وریه هایم است وانگارکه همین حالااستفراغ خواهم کرد!امابه گمانم باخوردن کمی شیربتوانم خودراسرحال کنم پس بهتراست همه مادرچنین موقعیت هایی تغذیه مناسب داشته باشیم.
ریحانه جعفرپناه