موضوع: نامه ای به امام رضا
آقای دلم سلام .سلام مولای من ،سلام ای ستاره، سلام ای مهربان ،سلام....
نمی دانم با چه زبانی انشا را آغاز کنم ،خورشید با آن گرمای خوشایندش سرم را نوازش میکند.دلم شکسته است نمی دانم چرا ؟
اما خوب میدانم خدا هر قلب شکسته ای را دوا میکند . آقا دلم جزء هوایت هوایی ندارد.دلم هوایی از لطف می خواهد -فقط کمی-کمی عطر زعفرانی ، کمی رزق حضرتی ، چند رج تسبیح شاه مقصود ، و چندانه فیروزه شیخ شتری ـ دلم حرم میخواهد .دلم زمزمه رضا رضا
میخواهد ـــ فقط کمی ــ یک کنج می خواهد از نوع ایوان مقصوری برای گفتگو های خصوصی ــ راستش دلم عشق می خواهد ــ فقط کمی ــ
اصلا دلم امام می خواهد ـ امام من....
دستان تهی ام را دخیل پنجره فولادینش میبندم نمی گوییم راهی نشانم ده.....
دستانم را گرفته و در راهم آویز
دلم برایت تنگ است . میدانم آداب زیارت را بلد نیستم رضا جان عزیز دل زهرا مرا در لیست زائرین خود قرار ده .
ای کسی که هیچ کس را نامید نمی کنی. اذان ورود کربلا را با امضای تو صادر می شود . رضا جان عزیز دل زهرا بیا ضامن آهو .بیا که قلبم تو را صدا می زند .ای کسی که آبشار مهربانیت را راهی قلب های ما کرده ای تا مرا سیراب کنی !برایم بگو از سبز بودن حرمت ،از ضریح طلایت، از پنجره فولادش ، از طبیب بودنت،از نورانی بودنت ، از طبیب بودنت که بیماران غریب را در کنار شفا خانه ضریح دخیل معرفت بسته ای و آنان را می نوازی .ــ و در شفا خانه پنجره فولادینش به روی همه بیماران هدایت و سلام باز است. ای که نامت غریب و الغربا نام گرفته ای
این را بدان عاشقانه عاشقت می مانم وعاشقانه به تو خدمت میکنم. دوستت دارم