موضوع انشا: اگر رییسجمهور شوم ...
سخن خود را با نام ان یگانه کردگار هستی اغاز میکنم که در عدالت و حکومت وی حق پابرجاست.
از مَعاصر قدیم تا کنون هر کشوری دارای یک حکمفرماست که در رأس کلیه امور کشوری قرار دارد،در کشور ما نیز پس از مقام معظم رهبری،مهم ترین و بالاترین مقام،ریاست قوه مجریه،یا رییس جمهور است.
مادام که چشمانم را باز کردم تا عمق حیات را در زندگیام دریابم ناگاه بی عدالتی و بی لیاقتی مسئولان کشورم را مشاهده نمودم وانگه با خود عهد کردم که اگر کردگار بر من عمری بخشد و بتوانم تحصیلاتم را به اتمام رسانم،خود را به عنوان رییس جمهور اعلان دارم تا بخشی از مشکلات کشوری را رفع کنم.
اری،ارزویی با خود دارم و با خویشتن عهد کردهام،اگر چرخه روزگار وفق مردام بچرخد،کشور را از هیاهو نجات بخشم،با انکه رؤسای جمهور را مشاهده میکنم وانگه،بد قولی انان را در انجام فرائض و برنامههایشان نظاره گر میشوم،اما میخواهم رییس جمهوری باشم که به دور از کرسی مقام،همواره همگام با مردمانش باشد و خویشتن را با نوع معیشت انان همسو کند.
کشور را به اوج خواهم رساند وانگه که در من قدرتی بیشتر از احساسم و وجدانم نباشد.واین ارزوی من است که با برگرفتن چنین مقامی در زمینه کشور داری مؤثر واقع شوم...