موضوع انشا: کشورم سلام
چگونه بیان کنم زیبایی هایت را؟چگونه بیان کنم شکوه پرعظمتت را؟ چگونه؟
زبانم برای گفتن زیبایی ها وافتخاراتت همیشه گویا است،لیکن عظمتت فراتراز توصیفاتی است که من به زبان میاورم.
کشورم سلام
کشور روزهای سختی های بی پایان،کشور مردان و زنان دلیر و شجاع که برای کشورشان جانشان را هدیه میدهند. چه زیبا گفت شاعر:
《مرد و زنش تلفیقی از ابریشم و آهن》
مردان و زنانی که در دفاع مقدس سرسختی خود را همچو آهن و همدردی و عشق و محبت به یکدیگر را همچو ابریشم نشان دادند.
بیهوده نمیگویم؛تاریخ ایران اینها را به چشم دیده.همانهایی که هرپنج شنبه،جمعه قبرشان بوی گل محمدی و گلاب میدهد؛همانهایی که مادرهایشان چشم به راهشان ماندند اما چیزی جز پیکره پاکشان در قطعه شهدا ،نیافتند.
کشورم سلام
کشوری که قهرمانانش سرعشق جانشان را باختند و معنای واقعی قهرمان را به رخ کشیدند.خودشان در آتش سوختند و خانواده هایشان در آتش فراق....
کشورم سلام
کشورم تو همه این قهرمانان دلیر را درخود پرورانده ای .مردمی را پرورانده ای که برای ثبات عشقشان به آتش نشانان فداکار،مواد منفجره را تحریم کردند و جلوی آتش نشانی ها ایستگاه های عزا زدند و گرییدند و خودشان را درغم هم وطنانشان شریک دانستند ومعنای همدردی را به رخ کشیدند.
《وطنم ای شکوه پابرجا》
همین یک بیت کافی است تا تمامی شکوه و عظمت و افتخاراتت جلوی چشمان هرایرانی پدیدار شود.