موضوع انشا :دروغ
دروغ،کلمه ای در ظاهر متشکل از چهار حرف است.دال،ر،واو و غین.کلمه ای که هر روز ما از آن استفاده می کنیم تا کار خود را پیش ببریم بدون هیچ توجهی به دیگران.دروغ،کلمه ای که همیشه دردسر ساز بوده و هست.
دروغ،کاری که اگر کسی برای ما انجام دهد،به شدت ناراحت می شویم ولی خودمان به راحتی به دیگران دروغ می گوییم و نمی توانیم هو معکم انما کنتم را درک کنیم و نمی دانیم هر جای این کره خاکی باشیم او هم هست.
دروغ یعنی دال یا درویی،ر یا ریاکاری،واو یا ورود دیگر گناهان به درون انسان و غین یا غیبت.البت دروغ در همین چند کلمه خلاصه نمی شود و هزاران کلمه وجود دارد ریشه اصلی آنها دروغ است.
دروغ گناهی که گناهان دیگر را در پی خود می آورد.در ابتدا دروغ بسیار کوچک است ول این کم کم این کوچک ها روی هم جمع شده ودریایی می شود.دریایی که ما را به قعر خود می برد.
به قول قدیمی ها هیچ گاه دروغ آخر و عاقبت نداشته و دروغگو همیشه گیر افتاده است.ممکن است فرد دروغگو بااین کار به چند موفقیت برسد ولی بالاخره حقیقت همواره اشکار می شود و اگر هم آشکار نشود پیش ان کس که اشکار و نهان را می دان،همیشه آشکار است زیرا انه یعلم الجهر و مایخفی.
خدایا قدرت صداقت رادر ما آشکار و گزند دروغ را از ما دور بفرما.