مثل نویسی ضرب المثل از کوزه همان تراود که در اوست
انسان دارای دو بُعد درونی و بیرونی(جسمانی) میباشد.
بعد وسیع درونی، چنان رودیست که به دریای عَیان انسان فرو میریزد!
منشاء آب این دریا، همان بعد درونی نیست.
ما چیزی را بروز میدهیم که در قلبها و ذهن هایمان جریان دارد.
به حتم نباید از یک درخت سیب، انتظار ثمرهی انار را داشته باشیم.
هر آنچه که در دانهی آن نهفته شده باشد، همان خواهد روئید نه چیزی غیر از آن.
با این حال افرادی در زندگی هستند که با چندین چهره، سعی در پوشش ذات زشت خود دارند؛ ولی خورشید همیشه پشت ابر نمیماند!
بالاخره میرسد روزی که تمام چهره های نا خالص،
خالص شوند و گل های به ظاهر زیبا، به خار تبدیل شوند...
بجای اینکه سعی در نهان داشتن سرشت ناپسند خود داشته باشیم، بهتر است باغچهی روان خود را از آفات روحی، رها سازیم و با گنجینهی روحی روشنتر به سوی رنگین کمان زندگی بشتابیم و توجه کنیم که در پرورش روح خود، هیچ کم و کاستی نگذاریم.
انسانی که معرفتش در آسمان خُلق خوش و آداب پسندیده و قانونمند به پرواز در آید، همواره در اوج خواهد ماند.
ولی به عکس شخصی که لباس روحش از جنس پَستی و ناپاکی باشد، همواره دچار گردباد ناملایمات روزگار خواهد شد.
نویسنده: هانیه جبرئیلی
دبیرستان فاطمیه ارومیه
دبیر: خانم پریزاد ملکی
___________________________________
مثل نویسی ضرب المثل از کوزه همان تراود که در اوست
نمیدانم نویسنده این جمله از کدام سرنوشتش نوشته;شاید یک کنایه باشد یا یک نصیحت...
کنایه به شخصی که دل کینه ای دارد اما ظاهرش بسیار فریبنده است.
یا انسانی که در اولین برخورد فکر میکنیم مغرور و خود پسند است اما با رفتار هایش و شیوه بیانش راه کج ذهنمان را به سمت تفکر صحیح هدایټ میکند.
خب شایدم یک نصیحت باشد که میخواهد گوشزد کند تاکی میخاهی زیر چادرت قایم شوی در حالی که صورتت همه چیز را فریاد میزند.
مشکیرا درون کوزه ای پنهان کن و از چشم دیگران دورش کن، به خیال خود کسی نمی داند چه کرده ای؟!نه مشک اثرش قوی تر از این حرف هاسټ سریع دستت را رو میکند.
خودت باش تو در کارخانه مجسمه سازی ساخته نشده ای که بخواهی باب میل دیگران ساخته شوی …
خودت باش هر گونه که باشی هر رفتاری که داشته باشی چه خوب و چه بد نمی توانی پنهانش کنی چون هیچکدام از اعضای بدنت راز نگه دار خوبی نیستند…
حالت که بد باشد لبانت میخندد اما چشمانت بیداد میکند…
انسان بدی هم که باشی جامه نیکی به تنت بیندازی باز هم زبانت و رفتارت را نمیتوانی بپوشانی بیخود و از سر پوچی که نگفته اند از کوزه همان برون تراود که در اوست …
خودت که باشی دیگر نمی توانند قضاوتت کنند و دیگر جای شک و شبهه ای برای دیگران باقی نمیگذاری .
آشکارا باش و پشت بدی ها یا خوبی ها پنهان نشو زیرا روحت بلند تر از ان چیز هاییست که برای قایم شدن به پشتشان پناه میبری……
آنکس بد من گفت
بدی سیرت اوست
وآنکس که نکو گفت مرا
خود نیکوست
حال متکلم از کلامش پیداست
از کوزه همان برون تراود که در اوست.
نویسنده: مریم انصاری
مثل نویسی ضرب المثل از کوزه همان تراود که در اوست
به نام آنکه سخن بر سخندان اعطا کرد و خرد بر خردمند
چنان بهر این حکایت سخن ها بر زبان جاری ساخته اند که هر شخص براساس دانسته و مفاهیم خویشتن میتواند سخنی براساس منطقش بر زبان جاری سازد.
چنان گفته اند که روزی شخصی درمیان جمعی بنشسته بود از برای سخن دیگر گوش استماع بخشیده بود،به ناگهه خود را بر عجب مقدم دانسته و همی خواست تا خویشتن را در منظر دیگران بلند اندیش جلوه دهد.
بنابراین در هر کلامی که دیگران بر یک دیگر مورد عنایت قرار میدادند مرد دغل باز آن را رد میکرد کذب میخواند.
به ناگه خرددانی در میان علما بر مکر وی پی بردهو خواست که اورا همی عبرتی بیش اندرون دارد.
بنابراین از جمع حاضر سوالی را خواستار شد و همگان از گفتن آن عاجز ماندند.
خرددان رو به مرد دغل باز کرده و همی از او جواب پرسش را مسئلت دانست
مرد با شرمساری زنخدان در جیب فرو برده و خجل گشت،و از پاسخ به ان عجز خویش را اعلام کرد
همگان بر عقل بی منطق وی خندیدند و ان را مورد تمسخر قرار دادند.
خرد دان بر عمق مسئله اگاه گشته و چنان گفت که هرکس براساس علمش سخن میگوید و بدان سو از کوزه همان تراود که در اوست.
مثل نویسی ضرب المثل از کوزه همان تراود که در اوست
ﻣﻘﺼﻮﺩ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﻣﺼﺮﻉ (ﺍﺯ ﮐﻮﺯﻩ ﻫﻤﺎﻥ ﺑﺮﻭﻥ ﺗﺮﺍﻭﺩ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺍﻭﺳﺖ) ﮐﻪ ﺑﻪ ﺻﻮﺕ ﻣﺜﻞ ﺩﺭﺁﻣﺪﻩ، ﺍﺭﺗﺒﺎﻁ ﻣﺴﺘﻘﯿﻢ، ﻃﺒﯿﻌﯽ ﻭ ﻧﺎﮔﺰﯾﺮ ﻣﯿﺎﻥ ﺍﺛﺮ ﻭ ﺻﺎﺣﺐ ﺍﺛﺮ، ﺧﺎﻟﻖ ﻭ ﻣﺨﻠﻮﻕ، ﺳﺎﺯﻧﺪﻩ ﻭ ﺳﺎﺧﺘﻪ ﺷﺪﻩ ...دارد
ﻗﺪﯾﻢ الایام ﺁﺏ ﺁﺷﺎﻣﯿﺪﻧﯽ ﺭﺍ ﺩﺭ ﮐﻮﺯﻩ ﺳﻔﺎﻟﯽ ﻣﯽﺭﯾﺨﺘﻨﺪ ﻭ ﺩﺭِ ﮐﻮﺯﻩ ﺭﺍ ﺑﺎ ﮐﻼﻫﮑﯽ ﺣﺼﯿﺮﯼ ﻭ ﯾﺎ ﺍﺑﺮﯾﺸﻤﯽ ﻣﯽﭘﻮﺷﺎﻧﺪﻧﺪ .
ﺳﭙﺲ ﮐﻮﺯﻩ ﺭﺍ ﺩﺭﻇﺮﻓﯽ ﻣﯽﮔﺬﺍﺷﺘﻨﺪ ﺗﺎ ﺁﺏ ﮐﻢﮐﻢ ﺩﺭﻣﻨﺎﻓﺬ ﮐﻮﺯﻩ ﺗﺮﺍﻭﺵ ﮐﺮﺩﻩ ﻭ ﺩﺭ ﻇﺮﻑ ﺟﻤﻊ ﺷﻮﺩ . ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﺭﻭﺵ ﮐﻮﺯﻩ ﻭ ﺳﺮﭘﻮﺵ ﻫﺮ ﻣﺰﻩ ﻭ ﺑﻮﯾﯽ ﮐﻪ ﺩﺍﺷﺘﻨﺪ ﺑﻪ ﺁﺏ ﻣﻨﺘﻘﻞ ﻣﯽﺷﺪ .
ﺩﺭﭼﻨﯿﻦ ﻭﺿﻌﯽ ﺍﺻﻄﻼﺣﺎ ﻣﯽﮔﻔﺘﻨﺪ ﺍﺯ ﮐﻮﺯﻩ ﻫﻤﺎﻥ ﺑﺮﻭﻥ ﺗﺮﺍﻭﺩ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺍﻭﺳﺖ . ﺍﯾﻦ ﺿﺮﺏ ﺍﻟﻤﺜﻞ ﺑﻌﺪﻫﺎ ﺩﺭ ﻣﻮﺭﺩ ﻗﻀﺎﻭﺕ ﮐﺮﺩﻥ ﺍﺳﺘﻔﺎﺩﻩ ﺷﺪ . ﻣﻨﻈﻮﺭ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺍﯾﻦ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺭﻓﺘﺎﺭ ﻭ ﮔﻔﺘﺎﺭ ﺍﻧﺴﺎﻥﻫﺎ ﻧﺸﺎﻥ ﺩﻫﻨﺪﻩ ﺩﺭﻭﻥ ﺁﻧﻬﺎﺳﺖ
هر پیروزی، مقدمهی پیروزی بزرگتری در آیندهی نزدیک میباشد؛ پس میبایست انسان، همواره خود را از درون تقویت نموده و با کسب باورهای مثبت و اعتماد به نفسی قوی، سرنوشتی زیبا را رقم زند و به انتظار زیباییهای بیشتری در مسیر زندگی بنشیند. هر فردی برای ارتقای شخصیت اجتماعی خود و کسب محبوبیت و مطلوبیت اجتماعی خویش تلاش مینماید و راز محبوبیت و مطلوبیت اجتماعی را در کوچه پس کوچههای مسیر زندگی جستوجو مینماید؛ اما فقط یک نکتهی عمیق، در این موضوع وجود دارد و آن، این است که: از کوزه همان برون تراود که در اوست
به هر میزان که خانهی دل ما، آراسته به صفتها و ویژگیهای مثبت و پر انرژی باشد، بازتاب بیرونی شخصیت ما نیز، به همان اندازه دارای مطلوبیت و محبوبیت خواهد بود.
مثل نویسی ضرب المثل از کوزه همان تراود که در اوست
گویند روزی حکیمی در بیابان گام می زد و راه می رفت که دید یک لکلک با یک زاغ همراه و هنباز شده است.
حکیم در شگفتی آمد و گفت چه چیز مشترکی میان اینها هست که اینها با هم هم-تگی(دوستی) می کنند؟
اینها که به ظاهر چیزی همانند هم ندارند. یکی بلند و با پر سپید، دیگری کوتاه و سیاه پر.
رفت نزدیک تر دید هر دوی اینها یک کمی لنگ بودند.
آری باید چیز هنباز و مشترکی میان من و شما باشد تا به هم کشیده شویم.