نمونه انشاء با موضوعات مختلف

زنگ انشاء، نوشتن انشا، انشای آماده، موضوع انشا، نمونه انشا

  

تبلیغات

۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «نگارش انشا موضوع کنکور» ثبت شده است

انشا با موضوع کنکور چه بر سر ما آورده؟

انشا با موضوع کنکور چه بر سر ما آورده؟

انشا - انشا بلاگ - انشا نویسی - انشاء - انشای آماده - نوشتن انشا

برحسب واقعیت زندگی شخصی اینجانب
▪️به یاد می‌آورم شبی را که همه در خواب بودند و رویاهایشان را زندگی میکردند و من خیره به پنجره اتاق در ذهنم روزها را شمارش میکردم چند روز مانده ؟ چند صفحه مانده؟ کدام یک مهم ترند؟ امتحانات نهایی یا کنکور؟
عقربه های ساعت نشان میداد که دوساعتی است در پس ذهنم برای آینده ای نامشخص می‌جنگم و خواب به چشمانم نمی آید دفترم را از روی میز برمیدارم و صفحه ای را باز می کنم.
▪️خودکار به دست آغاز می‌کنم ۹۰روز مانده، ۷۰ درصد دروس خوانده شده و قید چند درس را زدم و آن ها را نمیخوانم برای بعضی درس ها وقت بیشتری می گذارم و...
در نهایت سوالات ذهنم را روی کاغذ نوشتم. اگر قبول نشوم چه؟
اگر مجاز به انتخاب رشته نشوم چه؟ اگه پشت غول کنکور بمانم چه؟ آینده ام چه میشود؟ اگر روز کنکور مریض بشوم چه ؟ تمام زحماتم از بین میرود؟ تمام شب بیداری هایم پوچ می‌شود ؟
استعداد من در این آزمون مشخص می‌شود؟ چه قدر شانس در این آزمون سهیم است؟
▪️ذهنم خسته می‌شود و غباری از غم به چهره مضطربم می نشیند. از جایم بلند می‌شوم و روبه آیینه می ایستم نگاهی به خودم می اندازم.
من دختری باهوش و علاقمند به هنرم و استعداد خوبی در یادگیری درس ریاضی و شیمی دارم و با تمام سلول هایم ادبیات را درک می کنم و از بیت بیت آن لذت می برم و در مدرسه معدل خوبی کسب میکنم حال اگر در این غول شکست بخورم زیر سوال می روم؟ تحقیر می‌شوم؟ نه
ترس را از چشمانم بیرون می کنم و تصمیمم را قطعی می کنم. صبح در اولین فرصت به کافی نت مراجعه می کنم و به جای کنکور تجربی در کنکور ریاضی ثبت نام می‌کنم.
ترس اطرافیانم درون من رخنه نمیکند. حالا قوی تر از دیروز و بدون هیچ ترسی پیش به سوی آینده و سرنوشتم قدم بر می دارم. دیگر نگران نیستم و میدانم نهایتا از میان رشته های برحسب سوابق تحصیلی انتخاب رشته می کنم.
نمی خواهم بدون تلاش کنار بکشم باید تمام درهای پیش رویم را بکوبم.
بالاخره روز موعود فرا رسید. آرام تر از همیشه از پس کنکور ریاضی برمی آیم و به خانه بر میگردم.
می‌دانم قبولی در تهران ممکن نیست ولی چیزی به زبان نمی آورم.
من روی پاهای خودم ایستادم بدون مافیای کنکور و کلاس های چند میلیونی و حالا از خودم راضی هستم و همین رضایت برای من کافی است.
روز ها می گذرد و بالاخره مشخص می شود مجاز به انتخاب رشته شده ام با رتبه ده هزار.
شروع می کنم و در کمال ناامیدی از میان هفتاد رشته انتخابی ام شصت انتخابم را به تهران و دانشگاهایش اختصاص می دهم و ده انتخاب آخر را به اصفهان و شیراز و...
بعد از آن نوبت انتخاب رشته برحسب سوابق تحصیلی رشته تجربی و سپس انتخاب رشته در دانشگاه آزاد بود.
روزها گذشت و نتایج یکی پس از دیگری مشخص شد.
قبولی دانشگاه آزاد واحد تهران شمال در رشته حسابداری، قبولی کنکور ریاضی در مهندسی شیمی اصفهان و نتیجه انتخاب بر حسب سوابق ژنیتک دانشگاه ساری .
روزی را به یاد می آورم که برای دندان پزشکی درس می‌خواندم با این حال هنوز لبخند میزنم و به خودم افتخار می کنم.
▪️پایان اضطراب هایم را اعلام می کنم و تصمیم می گیرم در رشته ژنتیک ادامه تحصیل دهم و به شدت احساس رضایت می‌کنم از اینکه تحت تأثیر حرف های دوستان و اقوامی که معتقد بودند بدون کلاس های خصوصی و کلاس های کنکور نمی توان دانشگاه دولتی قبول شد قرار نگرفتم.

اکنون که این متن را می نویسم دانشجوی ترم ۵ ژنتیک، دانشگاه ساری هستم و با دیدن این موضوع انشا دلم خواست چند سطری از روز های پر استرس خودم برایتان بنویسم باشد که شما کنکوری های عزیز بدانید خواستن توانستن است اگر روی پاهای خودتان بایستید.

زهرا کیهانی
دانشجوی ژنتیک

  • ۰ نظر
    • انشاء

    انشا با موضوع کنکور

    انشا با موضوع کنکور

    موضوع انشا، انشاء، زنگ انشا، چه بنویسیم، چگونه انشا بنویسم، دانلود، نوشتن انشا - enshay.blog.ir

    هر از گاهی...
    در میان هیاهوی زندگی...
    چشمانت را از کلمات کتابهایت جدا کن...
    به پرنده ی افکارت قدرت پرواز بده...
    و اجازه بده تا در آسمان اندیشه ها آزادانه پرواز کند...
    شرط انسانیت نباشد به بهانه های کوچک،از تفکر باز بمانی...
    در پدیده های اطرافت بنگر...
    ((آفرینش همه تنبیه خداوند دل است...))
    بی دل نباش که به خداوند اقرار نکنی...
    کتاب های اطرافت را بی هدف به ذهن مسپار...
    که جز هدر دادن عمر هیچ نکرده ای...
    چرا که در پس تک تک کلماتشان اهداف بزرگی نهفته است...
    فرصتی که برای رسیدن به تکامل در دستانت هست را،از دست مده...
    گنجینه های دانش را یکی پس از دیگری در اختیار بگیر‌ که حیات دل به دانش است...
    روزهایی که خود را به اشتباه زنجیر اضطراب کرده ای، برای اندوخت علم برایت آماده شده اند...
    این روزها را دریاب تا با سپری شدن ایام،خود را ملامت نکنی...
    که دگر چنین روزهایی باز نخواهند گشت...
    سنگ های جاده ای که در آن قدم نهاده ای را یکی پس از دیگری بردار...
    در مسیرت استوار باش...
    و در نهایت
    به خداوند تکیه کن...
    که خداوند به بهترین شکل از کارت چاره جویی خواهد کرد...
    در جهان تفکر کن...
    با هدف علم بیاموز...
    و زندگی ات را محدود به کلمات نکن...
    پروردگار عالمیان،بزرگ ترین سرمایه ی عالم را به تو عطا کرده است...
    و در درونت دنیایی شگرف قرار داده است...
    تا تو با یاری جستن از عقل،اسرار درون خود را دریابی...
    تقرب به خدا را هدف خود بین...
    و درهای رستگاری را به روی خود بگشای...
    در این روزها نگاه خویش را به اطراف تغییر ده...
    و با نگاهی نو زندگانی ات را بازبینی کن...
    آزمونی از آزمون های زندگی ات که پیش رویت است،باید به جای ترس،انگیزه در دلت بیندازد پس به آن شیوه که بهترین است،خود را برایش آماده کن...
    ((به امید روزهای پر از موفقیت برای تمامی دانش آموزان این مرز و بوم.))

    نویسنده: مریم آقایی
    دبیرستان هیات امنایی قلم چی
    استان البرز-کرج
    دبیر: سرکار خانم ناظریان

    _________________________________

    انشا با موضوع کنکور

    موضوع انشا، انشاء، زنگ انشا، چه بنویسیم، چگونه انشا بنویسم، دانلود، نوشتن انشا - enshay.blog.ir

    استرس، دلهره، شک، دودلی، اضطراب همه ی این کلمات گویای یک واژه است : کنکور!
    واژه ای که امروزه جوان های زیادی را درگیر خود کرده.
    کنکور تنها یک آزمون نیست بلکه سرنوشت انسان را تغییر می دهد و سرنوشت دیگری را برایش رقم می‌زند. کنکور همانندِ سد بزرگی است که سر راهمان قرار گرفته است. برای رسیدن به علم و آگاهی به دنیا باید از این سد بزرگ عبور کنیم و یا اینکه بهتر است بگوییم که کنکور یک قله است وبرای فتح این قله باید پستی و بلندی های زیادی را پشت سربگذاریم .نوک قله نقطه ی اوج است، برای اینکه به نقطه‌ی اوج قله برسیم باید خوراکی، طناب، چادر، وتمام وسایلی را که برای فتح قله نیاز است را به همراه داشته باشیم. حال برای فتح قله ی کنکور باید مطالعه، درک عمیق مطالب، کتاب تست، سرعت، دقت و از جمله ی این ابزار نیاز است تا کنکور مغلوب ما گردد.کنکور در دنیا به چیز های زیادی شبیه است و تلاش ، کوشش، همت می‌خواهد. تمام کسانی که به علم علاقه دارند باید تلاش کنند تا یکی از کنکور های زندگی را مغلوب خود کنند. باشکست تک تک این کنکور ها دیگر دنیا به ما تسلط ندارد،چرخ روزگار می‌چرخد و اکنون دنیاست که در دستان ماست برای اینکه دنیا را شکست دهیم وبر آن تسلط داشته باشیم باید نسبت به آن علم و آگاهی پیدا کنیم تا تمام قلق هایش را بشناسیم، کنکور تنها یکی از مراحل زندگی ست، کنکوری که آزمون ورودی برای دست یافتن علم است تنها گوشه ای از زندگی را پر می‌کند و زیر مجموعه ی کنکور زندگی ست، درست است که قبل از کنکور یا بعد از کنکور، زندگی متفاوتی خواهیم داشت اما تعیین کننده ی اصلی سرنوشت انسان کنکور زندگی ست. کنکور زندگی آزمایش و امتحان نزد خداوند متعال است وتنها مربوط به دنیا نمی‌باشد. هرچه ماانسان هاایمان واعتقاداتمان به خدا بیشتر باشد رتبه ی بالا تری نزد خداوند کسب میکنیم و جایگاه بهتری درآخرت نصیبمان میشود، نمی‌دانم اولین کنکور ورود به دانشگاه از کی آغاز شده اما این را میدانم که اولین کنکور زندگی از فرشته ای گرفته شد که بر آدمی سجده نکرد ودر رویارویی با تکبر و غرور مغلوب گردید و تبدیل به شیطانی گشت که با کنکور وسوسه، آدم ها را آزمایش میکند ودومی را خداوند از آدم وحوا گرفت، آن ها در این آزمون مجاز به انتخاب نشدند و کنکور های زیاد دیگری که همچنان برای تمام انسان ها برقرار است، زمان کنکور دانشگاه چهار ساعت است اما زمان کنکور زندگی را ما انسان ها تعیین نمی کنیم وتعیین کننده ی آن پروردگار جهانیان است، زندگی پر از کنکور های سخت و ساده است پس مواظب انتخاب هایمان باشیم، انتخاب هایی که هم دنیا وهم آخرتمان را تضمین میکند. امیدوارم که در تمامی کنکور های زندگی تان نمره ی قبولی کسب کنید.
    'کنکور زندگی تان سرشار از موفقیت'

    نویسنده: پروانه امیری دندسکی
    شهرستان رودبار جنوب،
    هنرستان رضوان
    دبیر: خانم مریم آیین

  • ۲ نظر
    • انشاء

    نگارش دوازدهم درس دوم نثر ادبی با موضوع کنکور

    نگارش دوازدهم درس دوم نثر ادبی

    موضوع: کنکور

    نگارش انشا موضوع کنکور - نگارش دوازدهم - نگارش دوازدهم درس دوم - انشا - انشا چه بنویسم - انشای آماده - انشاء - نوشتن انشا - انشا نویسی - نگارش

    به ساعت نگاه میکنم ۲ساعت تا زمان شروع آزمون مونده
    کل ۹ماه سال تحصیلی را با تمام وجود تلاش کردم
    خب درصد ها و نتایج خوبی هم بدست آورده بودم
    همه می گفتن مطمئنا دانشگاه تهران رو شاخشه .
    کارت ورود به جلسه دستم بود.
    وارد حیاط که شدم
    سرتاسر وجودم یخ زد .
    بادی وزید و درختان را تکان داد...
    جوانان را میدیدم که با هزاران امید آمده اند که تلاش اینهمه مدتشان فقط در ۴ ساعت رقم بخورد !
    تلاشی که قیمتی برایش نمیتوان در نظر گرفت...
    اصلا کدام تلاش؟
    کدام ساعت ؟
    کدام آزمون؟
    آخرش که چی؟
    مگه جامعه کارمند نمیخواد؟
    مگه جامعه فروشنده کتاب نمیخواد؟
    فروشنده سوپرمارکت و لباس فروشی نمیخواد؟
    قرار نیست که همه وکیل و مهندس و جراح و متخصص بشن.
    جوانان از جوانی خودشون میزنن از تفریحاتشون و از علایق و استعدادهاشون که آینده ای درخشان رو در ۴ ساعت درست کنن!
    کدوم آینده؟
    آینده ای که حتی نمیدونی بعد اینکه از جلسه کنکور بیایی بیرون زنده هستی یا نه؟
    همون موقع بود که یادم افتاد میتونستم در فصل زیبای پاییز با دوستانم در جنگل های مه گرفته با رنگ های چشم نواز درختان حس و حال جوانی ام را درک کنم
    همان لحظات که برف می بارید و میتوانستم کاپشن خود را بردارم و در آغوش دانه های برف خودم را رها کنم ،
    ولی نه...
    خودم را از همه چیز محروم کردم،
    میتوانستم بوم نقاشی ام را بگیرم و ساعت ها روی آن نقش هایی از جنس زندگی پیاده کنم ولی...
    دیگر طاقتم تمام شد برگشتم و دوان دوان از حیاط مدرسه بیرون آمدم و فقط در شهر دویدم در شهری که همه پر از تلاطم بودند؛ به گوشه ای از یک کتابخانه پناه بردم.
    کتابی را باز کردم و شروع به خواندن کردم:
    دخترکی که در رویاهایش غرق شد...

    نویسنده:فاطمه سادات پرتوی
    دبیر :خانم ناظریان
    دبیرستان:قلمچی کرج

    ____________________________________

    نگارش دوازدهم درس دوم نثر ادبی

    موضوع: کنکور

    نگارش انشا موضوع کنکور - نگارش دوازدهم - نگارش دوازدهم درس دوم - انشا - انشا چه بنویسم - انشای آماده - انشاء - نوشتن انشا - انشا نویسی - نگارش

    دوست داشتم مثل همیشه انشایم را با جملات ادبی آغاز کنم ، اما بگذارید این بار به سراغ اصل مطلب بروم .
    کنکور! واژه ای که دوازده سال است در دلم دلهره انداخته و تنها هفت ماه دیگر با آن رو به رو خواهم شد.
    شاید فکر کنید که در این روزها با اضطراب و استرسی بیش از پیش اوقاتم را سپری میکنم ؛ اما اینطور نیست.
    حال و هوای فعلی ام تا حدودی غیر قابل توصیف است .
    زیرا تا به حال در چنین شرایطی قرار نگرفته بودم و برایم تازگی دارد.
    اما میدانید! این واژه ی کوچک و دلهره آور امسال درس نوینی به من داد.
    هر آنچه که ما برای خودمان دست نیافتنی و بزرگ تصور کنیم ، به همان اندازه برایمان غیر قابل تصرف خواهد بود. زیرا ما از ابتدا خودمان را بازنده دانسته ایم و تلاشی برایش نکرده ایم.
    مفهوم زندگی برای من همواره محلی برای آزمودن، آموزش و خطا بوده است و این بار خودم را در دل این جنگ،آزمون و یا هر آنچه که نامش را میگذارند میبینم و هراسی از آن ندارم.
    زیرا میدانم کوچکترین چیزی که کنکور برایم خواهد داشت تجربه ای است که هفت ماه دیگر به دست خواهم آورد.
    نویسنده: کیانا آبیار
    دبیر: خانم ناظریان

    ____________________________________

    نگارش دوازدهم درس دوم نثر ادبی

    موضوع: کنکور

    نگارش انشا موضوع کنکور - نگارش دوازدهم - نگارش دوازدهم درس دوم - انشا - انشا چه بنویسم - انشای آماده - انشاء - نوشتن انشا - انشا نویسی - نگارش

    چشم رو هم بزاری چند ماه دیگه وقت کنکوره..
    نتیجه دوسال سه سال شایدم یک سالت رو میبینی. نتیجه ی کم خوابی و بیخوابی هات، تا صبح بیدار موندن و تست زدنات... چشم وا کنی میبینی صبحِ کنکوره و باید بری دقیقا حس ی زندانی اعدامی به آدم دست میده. انگار میخوای بری بالا چوبه ی دار..
    خیلی دلم میخواد بدونم طراح سوالای کنکور کیه؟! ی دانشمنده؟ پرفسور یا ... نمیدونم ولی هر کی هست دمش گرم.. سوال طرح کردناش بیسته بیسته..خوب استرس میندازه به جون دانش آموزا و خوب ردشون میکنه و میندازتشون..
    ولی فک نکنم به پای دبیر فلسمون برسه که چنان سوال طرح میکردن از کنکور هم سخت تر جوابش رو تو کتاب هم نمیتونستیم پیدا کنیم.. و از کلاس سی نفره فقط دو سه نفری نمره کامل میگرفتن..
    خب.. حالا که کنکور رو دادی و طناب پاره شد افتادی زمین چشمت کور دندت نرم دوباره واسه سال بعد میخونی ،سال بعدم نشد سال بعدش بالاخره که ی روزی می رسه و تو ام قبول میشی، خفه میشی تو دستای اون طنابه و میری دانشگاه..
    میدونی کنکور در اون حد ترسناکه که از سال دهم تو گوشمون خوندن که شما دبیرستانی هستید و نکته به نکته کتاب رو باید بخونید دو سال دیگه کنکور دارید !!
    یازدهم که رفتیم درسا یکی از یکی سخت تر. با فراز و فرود و پستی بلندی های زیادی گذروندیم .. حتی اون سال هم معلما میگفتن سال دیگه کنکور دارید ، تو سوز سرما سر صف نگه میداشتنمون تا مشاور کنکور برامون راجع به موفقیت در آزمون برامون سخنرانی کنه..
    حالا که رسیدیم پایه دوازدهم هیچکسی نمیگه امسال کنکوره و بشینید بخونید.. امسال درسا سنگین تر و حجیم تر نشده که هیچ چند تا کتاب به درد نخور هم اضافه کردن به درسامون.. که وقت تست زدنات و خواب و خوراکتو که میگیره و باید براشون وقت بذاری و بخونیشون..
    در کل ی روزی چشم که وا کردی یا حسرت همین امروز رو میخوری که کاش بیشتر میخوندی دانشگاه خوب قبول میشدی یا اینکه در کمال آرامش و خوشی به سر می بری..

    نویسنده : زهرا زارع
    دبیرستان قلم چی، کرج
    دبیر: سرکار خانم ناظریان

  • ۰ نظر
    • انشاء