موضوع انشا: بهترین صدای که شنیدی

موضوع انشا، انشاء، زنگ انشا، چه بنویسیم، چگونه انشا بنویسم، دانلود، نوشتن انشا - enshay.blog.ir
صبح زود بود بیدار شدم
برای اذان الله اکبر به نماز ایستادم مادرم اومد کنارم ایستاد پدرم هم بغل دستم بود نماز که تموم شد مادرم رو ب من کرد و گفت قبول باشه گفتم مرسی نماز شما هم قبول باشه تشکر کرد و مادرم رو به پدرم کردو گفت امروز باید بری سرکار شب زود برگرد تا به مسافرت مشهد برویم مادرم و پدرم اماده مسافرت بودن منم اماده شدم به مشهد که رسیدیم مادرم رو به حرم کرد و گفت وای قربون امام رضا (ع) برم که انقدر بزرگ بوده و احترامش هم هنوز بزرگه پدرم لبخندی زد و گفت برویم به یکی از هتل های مشهور انجا رفتیم فردا صبح شده بود پدرم امد و گفت اماده شید پرسیدم: پدر کجا میرویم پدر لبخندی زد و گفت به زیارت امام رضا (ع) میرویم با خوشحالی اماده شدم وضو گرفتم وقتی وارد صحن امام رضا(ع) شدیم اذان گفت الله اکبر
بهترین صدای که شنیدم
نویسنده: محدثه ولی

دانلود انشا، موضوع انشا، انشاء، زنگ انشا، چه بنویسیم، چگونه انشا بنویسم، نوشتن انشا- www.enshay.blog.ir