نمونه انشاء با موضوعات مختلف

زنگ انشاء، نوشتن انشا، انشای آماده، موضوع انشا، نمونه انشا

  

تبلیغات

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «روش تدریس نگارش دوزادهم» ثبت شده است

نگارش دوازدهم درس سوم - قطعه ادبی

نگارش دوزازدهم درس سوم

قطعه ادبی

موضوع انشا، انشاء، زنگ انشا، چه بنویسیم، چگونه انشا بنویسم، دانلود، نوشتن انشا - enshay.blog.ir

یک دریا تنهایی، دختر آبی سپیده زد.
این جایی که روی آن خفته ام اصلاً راحت نیست.تمام بدن از وسعت فراغ، فراموشی گرفته، دیگر درد را حس نمی کند؛
سردی را گرمی را مرگ را دچار بی حسی شده!
شاید روح از بدن ستانده اند و من بی خبر از چهار جهت، هرصبح راهی اش می کنم به شمال.باخود می گویم چرا جواب محبت هایم به غرب نمی آید؟ نگو زمانی چند است! روح محبت را به دریا بخشیده ام!
صدایم مانند صدایت به وسعت دریا آرام شده،موهایم مانند موهایت به سان موج ها رقصان شده،چشم هایم به سان چشم هایت به تمنای غروب اشک می ریزند؛ برایم همه رویاها محال شده اما رویای دیدن تو،آبی دلت، جان بخواهد،می سپارمش به باد که بیاورد و موهایت را نوازش کند.
لب باز می کنی و آوای دلت راز می شود،لب باز می کنم و دل همه نیاز می شود،می دانستم می خوانی اما نمی دانستم دریا،صدایت را هرشب،در قلب صدف های عمق دلش،کنار صخره های مرجانی آبی،حسرت میکند.حسرتی به بلندای ابدیت،به مظلومی سردی خاک،به غرق،در دریا شدن.
این امواج را کوتاه نکردم که تغییر شوند؛انسان در همان نطفه تغییر می کند و پس از آن،ادامه زندگی را به اثبات شخصیت خویش می گذراند.من اما هرآن در حال تغییر شخصیت خویش بودم تا تو شوم.اما نشد.این برش برای رسید به تو بود،نزدیک تر از فاصله،اما چه کنم که سرنوشت ما در همان تاریکی،روشن شد.
تو در شمال ترین جنگل و من در غربی ترین کوه!هرچه هست،دریا نیست!آسمان،آبی نیست!پنجره،شفاف نیست!وپشت این پنجره،دختری می خواهد به تمام درد هایش،لبخندی اشک به گونه گوید،می خواهد بگوید که نقاشی کشیدن،خجالت کشیدن ندارد!آبی بودن،قلب قرمز نمی خواهد!رویا می خواهد،آسمان می خواهد،پرواز می خواهد!تابه برزخ زندگی کند!خودکار را از روی کاغد برمی دارم،اینجا جهنم است و من درست در نیمه اردیبهشت عاشقت شدم.

نویسنده: فاطمه رجب زاده
دبیر: خانم همتی
فرازنگان۲، ناحیه ۲ ارومیه

دانلود انشا، موضوع انشا، انشاء، زنگ انشا، چه بنویسیم، چگونه انشا بنویسم، نوشتن انشا- www.enshay.blog.ir

به توپ فوتبال برادرم که از فرط خستگی چهره اش گل انداخته بود وآن را در گوشه ی حیات پرت کرده بود می نگریستم آیا ما انسان ها با هم مثل توپ فوتبال رفتار میکنیم؟هروقت از هم دلزده میشویم و یکدیگر را در بحبوحه خرت و پرت های زندگیمان پرت میکنیم و تازه اش را می آوریم؟بله انسان ها هم از هم دلزده میشوند وبه هم نارو میزنند و بی خبر میروند ..شاید رویاهای مان مانند توپ فوتبال باشد ،گاهی در زمین والیبال !!مسیر هارا اشتباه طی می کنیم و خواهان رسیدن به بهترین ها هستیم حقا که کمال گرا هستیم !همیشه سعی داریم سرویس های مان را با توپ فوتبال از فراز تور شامخ(بلند،کشیده) عبور دهیم یا آبشار های رقیبان خشن روز گار را دفاع کنیم ؛مبادا رویاهای مان را اشتباه در خانه ی همسایه بندازیم آن وقت است که مرد بی رحم روزگار آن را شرحه شرحه تقدیم مان میکند و ما میمانیم و رویای متلاشی شده،گاهی هم رو یا های مان راه درست را میروند و آنقدر تند و تیز و بدون آنکه سر پر بزنیم میدویم و از همه جلومیزنیم تا اینکه رویا های مان در آفساید قرار میگیرد وهمه چیز به فنا میرود،گاهی این رویا به حقیقت می پیوندد و توپ مان قشنگ وسط دروازه ی فوتبال جا خوش میکند حالا وقت آن است که بی مهابا دفاع کنیم و اجازه ندهیم روزگار گل باران مان کند ،توپ میتواند خاطره، راز یا عشق باشد که دوست داریم آن را با بهترین ها که سزاوار این اعتماد هستند سهیم باشیم و خیال مان راحت است که امانت دار خوبی هستند و یقینا آن هارا گم یا کم باد نمیکنند، حالا که بیشتر می اندیشم میبینم توپ میتواند مانند فرصت های کمیاب زندگی باشد ،فرصتی که میتوانیم با دقت و تلاش به موفقیت برسانیم یا آن را چیپ بزنیم و همه چیز را به فنا بدهیم و دیگر همه چیز تمام شده است خدا سوت پایان زندگی را می دمد.

نویسنده: مینا خوش نظر
نام دبیر :خانم نصری
دبیرستان:عفاف دشت عباس

دانلود انشا، موضوع انشا، انشاء، زنگ انشا، چه بنویسیم، چگونه انشا بنویسم، نوشتن انشا- www.enshay.blog.ir

غم اندوه تنهای
آتش به جانم کشید
منم زخم نمک پاش تو
منم درد بی درمان تو
منم مرغ کوچ کرده ی بی صدا
ز دامان و زلفه پریشان تو
من آن فریاد زبانه کشم
که هر دوده ای را فلک بسته ام
کجای دیارم ندای تو نیست
همان جا بست و زنجیر کنم

شبانگاه تاریک سحرگاه سرد
سواره نظامی چو مشتی به در
همان رود که رنگ دریا ندید
ولی رفت تا به ابر ها رسید


یه روزی زنجیر که پاره شد
ز پیله پروانه ای زاده شد
پروانه بود که ز مرگش گذشت
یه روزه بر سر خاک نشست
حضورش رنگ و بوی شعار
نبودش دلیل باد و بوران و تاج
همین شد ، پشتش نقش و نگار
جلو رو ولیکن پر از افتخار
پیکر شد وزنه رو مورچه ها
همی رفت به دور از غصه ها

نویسنده: محمد صالح زاده
کلاس دوازدهم
دبیرستان رایان کاشیها استانبول (آموزش از راه دور)
دبیر: سرکار خانم مریم آذری

دانلود انشا، موضوع انشا، انشاء، زنگ انشا، چه بنویسیم، چگونه انشا بنویسم، نوشتن انشا- www.enshay.blog.ir

سلام قربانِ جانم!
حالتان چطور است؟
لبخندتان هنوز هم پا برجاست؟
چال روی چانه ات هنوز برقرار است؟
چگونه سر می کنی با تنهایی...
هنوز هم قاب عکسم را داری!؟
من که هنوز هم دارمت...
روی سرتاسر دیوار های خانه کز کرده ای!
گاه گاه با عکس های بی جانت حرف می زنم، اما...
اما، بیخیال قربانِ جانم!
نامه ام به دستت که می رسد کمی فقط کمی مچاله است؛
کمی هم تَر...
اما، نگران نباش تا آنجا خشک می شوند؛
اشک های سردم را می گویم.
راستی اینجا هوا آفتابی است ولی نمی دانم چرا مدام احساس سرما می کنم.
گاهی دمای دستانم به منفی بی نهایت می رسد؛
آخر حتی این دستان هم بهانه ی گرمی دستان تو را می گیرند.
قربانِ جانم!
چند مدت پیش بود...
با بچه ها گل یا پوچ بازی می کردیم اما، نمی دانم چرا تمام پوچ ها در مشت های من پنهان می گشت.
بچه ها بی درنگ مشت هایم را پوچ اعلام می کردند اما، کمی برایم عجیب بود!
اینکه تنها مشت هایم خالی نبود بلکه قلبم هم کمی خالی گشته بود.
کمی احساس تنهایی می کرد،قلبم را می گویم.
دلش گل می خواست تا از این پوچی رها یابد؛
در عمق عمقش دنبال چیزی یا کسی می گشت ناگهان دلتنگی را یافت.
یادش از نگاهت که افتاد دلش گرفت؛ غم وسیعی در سرتاسر وجودش کمین گرفت و مثل دیوانه ها دنبال گلش می گشت.
قربانِ جانم باورت می شود؟
در اوج دیوانگی قلمش را یافت؛ مثل هر شب دفترش را باز کرد و برایت نامه نوشت.
در نامه اش از تمام دلتنگی هایش گفت؛
از خاطراتی که مدام در ذهنش مرور می شدند و از تمام روز مرگی هایش...!
اما، پستچی نمی دانست نامه را کجا بفرستد.
آخر از وقتی که رفته ای مقصد ها هم با خود برده ای.
فاصله ها را آنقدر زیاد کرده ای که دیگر این پا ها توان رفتن ندارند.
و این نامه ها بلاتکلیف در همین ورق ها مانده اند.
لااقل برگرد تا این ورق ها احساس تنهایی نکنند!

نویسنده: نجمه محسنی

  • ۶ نظر
    • انشاء

    روش تدریس نگارش دهم درس سوم

    روش تدریس نگارش دهم  درس سوم

    بخش 1

    موضوع انشا، انشاء، زنگ انشا، چه بنویسیم، چگونه انشا بنویسم، دانلود، نوشتن انشا - enshay.blog.ir

    نوشته های عینی:

    این درس به چگونگی نگارش نوشته های عینی (دیداری و حسی )با بهره گیری از حواس پنج گانه می پردازد.
    دراین درس آموزش مراحل نوشته های عینی به شرح زیر آمده است:

    1. پرسش سازی
    2. شناسایی و جدا کردن پرسش های عینی
    3. گزینش و سازماندهی پرسش ها

    اهداف درس سوم:

    • تقویت توانایی به کارگیری حواس پنج گانه در نوشته های عینی .
    • آشنایی بیشتر در بهره گیری از حواس پنج گانه .
    • آشنایی با مفهوم نوشته های محسوس ،دیداری وواقعی.
    • تقویت تونایی بهره گیری از پرسش و پاسخ های عینی در نوشتن موضوعات عینی.
    • تقویت سامان دهی پرسش های عینی از ذهنی.
    • ایجاد نگرش مثبت به طرح پرسش کلی وجزیی در سامان دهی پرسش ها به منظور تولید یک نوشته عینی.

    مراحل پرسش سازی
    روش های گوناگونی برای پرسش سازی وجود دارد .یکی از این روش ها به شرح زیر است:
    1- در مرحله اول می توان برای پرسش سازی از قیدهای پرسشی بهره گرفت سپس بر اساس آن ها پرسش سازی کرد.
    مثال:
    چه؟ چرا؟چگونه؟ آیا؟ کی؟ کجا ؟چه وقت؟ چیست؟

    2- مرحله دوم:
    شناسایی وجدا کردن پرسش های عینی از ذهنی
    پرسش هایی که پاسخ شان بر اساس حواس پنج گانه صورت می گیرد، عینی و پرسش هایی که با ذهن وخیال پاسخ داده شود، ذهنی هستند.

    3- مرحله سوم:
    جدا سازی پرسش های عینی جذاب و مهم از سایر پرسش های عینی کم اهمیت است. در این صفحه پرسش های کمی مطرح شده، اما دانش آموزان می توانند پرسش های بیشتری مطرح کنند تا راحتتر عینی و ذهنی و سپس مهم ها را تفکیک کنند.

    4- مرحله چهارم:
    حرکت از کل به جز است .در این مرحله ابتدا پرسش های عینی که کلی هستند بر اساس ارتباط مفاهیم شان بهم سازماندهی و طبقه بندی می کنیم. و بعد ازآن پاسخ سازی وتولید متن شروع می شود .

    دانلود انشا، موضوع انشا، انشاء، زنگ انشا، چه بنویسیم، چگونه انشا بنویسم، نوشتن انشا- www.enshay.blog.ir

    بخش 2

    موضوع انشا، انشاء، زنگ انشا، چه بنویسیم، چگونه انشا بنویسم، دانلود، نوشتن انشا - enshay.blog.ir

    موضوع: قالی

    مرحله اول: پرسش سازی

    • چرا مردم ایران خانه های خود را با قالی تزیین می کنند؟
    • نخ های قالی چگونه رنگ آمیزی می شوند؟
    • آیا قالی ها هم می توانند پرواز کنند؟
    • چرا قالی باف ها از نقشه استفاده می کنند ؟
    • آیا می توان تصاویر قالی شکارگاه را به صورت داستان نوشت؟
    • قالی چیست ؟
    • چگونه می توان احساس بافنده قالی را درک کر ؟
    • بزرگ ترین آرزوی قالی ها چیست؟
    • نقشه های متنوع قالی ایرانی نشانگر چیست؟
    • مهد قالی جهان کجاست؟
    • عبارت هر کس قالی زندگی خود را می بافد ، یعنی چه؟
    • قالی بافی چه تاثیری بر اقتصاد خانواده ها دارد ؟

    مرحله دوم :
    جداسازی پرسش های عینی و ذهنی:

    • نخ های قالی چگونه رنگ آمیزی می شوند؟
    • چرا قالی باف ها از نقشه استفاده می کنند ؟
    • قالی چیست؟
    • مهد قالی جهان کجاست؟
    • قالی بافی چه تاثیری بر اقتصاد خانواده ها دار د؟

    بقیه پرسش ها ذهنی هستند.

    مرحله سوم:
    با پاسخ به این پرسش ها طرح اولیه متن شکل می گیرد.
    سپس پاسخ ها را سازماندهی می کنیم.

    نویسنده: حسین طریقت

    دانلود انشا، موضوع انشا، انشاء، زنگ انشا، چه بنویسیم، چگونه انشا بنویسم، نوشتن انشا- www.enshay.blog.ir

    روش تدریس نگارش دوزازدهم درس سوم

    دانش آموزان گروه بندی مى کنیم. در هر گروه ۴ نفر عضو باشند. به هر نفر یک شماره اختصاص می دهیم. 

    حال یک موضوع انتخاب می کنیم.
    مثلا «ماه»

    گام اول: نوشتن انفرادی،۱۰ دقیقه 
    هر دانش آموز به شکل انفرادی یک بند در مورد ماه بنویسد. به هر دانش آموز آرایه ای اختصاص دهیم. شماره ۱ با استفاده از تشبیه، شماره ۲ با استفاده از تشخیص دانش آموز شماره ۳ با استفاده از کنایه و ضرب المثل، دانش آموز شماره ۴ با استفاده از آرایه تضاد، تناسب و پارادوکس.

    گام دوم: ترکیب بندها و منسجم کردن متن، ۱۵ دقیقه 
    دانش آموزان بند نوشته خود را در گروه و برای دیگر اعضا می خوانند. یکی از اعضا گروه مسولیت مرتب کردن بندها را به عهده می گیرد. با کمک دیگر اعضا بندها را به هم متصل می کند و انسجام بین بنده ها را برقرار می کند تا متن شکل بگیرد.

    گام سوم: خوانش در کلاس 
    هر گروه متن خود را در کلاس می خواند. گروه های دیگر آرایه های به کار رفته در متن تشخیص می دهند و در مورد آن ها نظر می دهند.

    گام چهارم: تدریس ۱۵ دقیقه 
    دبیر تدریس درس را آغاز می کند. 
    تعریف قطعه ادبی تفاوت و تشابه آن با نثر ادبی (درس دوم) بهز گپ می کند. در ادامه چند قطعه ادبی از نویسندگان مطرح را بخواند. 
    قطعه ادبی قالب نوشتاری است که هدف نویسنده آن زیبایی آفرینی و تاثیر گذاشتن بر مخاطب است.

    ویژگى های قطعه ادبی:

    • الف) نگاه نو به موضوع
    • ب) استفاده از آرایه ها

    آرایه های ادبی نقش مهمی در نوشتن یک قطعه ادبی دارد. 
    کاربرد آرایه ها باید به جا و در خدمت متن باشد. آرایه های ادبی مانند چاشنی و نمکی است که به غذا اضافه می شود اگر مقدار آن کم و زیاد شود غذا خراب می شود. ردیف کردن آرایه ها پشت سرهم مخاطب دلزده می کند. 
    در قطعه ادبی جملات روزمره و خودمانی جایی ندارد. 
    نگوییم: او مرد.

    آفتاب عمرش غروب کرد. 
    دارفانی را وداع گفت. 
    غزل خداحافظی را سر داد. 
    و....

    گام انتخاب موضوع: 
    دبیر موضوع ها را دسته بندی می کند و بر روی تابلو می نویسد.

    دسته طبیعت: ماه، ابر، رنگین کمان، باران، غروب،

    دسته موضوع های ذهنی: مهربانی، عشق، حسادت، کینه، مرگ، لبخند، گریه و . . .

    دسته اشیا: 
    چراغ خواب،. پنجره کلاس، تخته کلاس، نیمکت پارک، لباس فرم مدرسه، توپ فوتبال، دفتر انشا و . . .

    پدیده های اجتماعی: 
    کنکور، امتحان نهایی، جنگ، تحریم، تورم، بیکاری، فضای مجازی و . . .

    دسته مناسبت ها: 
    نوروز، عاشورا، اربعین، انتظارامام زمان، مبعث پیامبر، ماه رمضان، و. . . 
    دانش آموزان یک موضوع انتخاب کنند و در مورد آن متنی در حد یک صفحه بنویسند.

    با احترام - حسین طریقت

  • ۰ نظر
    • انشاء