موضوع انشا: یلدا

انشا - انشا بلاگ - انشا نویسی - انشاء - انشای آماده - نوشتن انشا - نگارش - نگارش دهم - نگارش دهم تضاد مفاهیم - نگارش دهم درس هفتم 7

دروغ چرا، از بچگی که شب کریسمس خارجی‌ها را می‌دیدم، خیلی حسودی‌ام می‌شد. بخصوص اگر کریسمس‌شان با برف سفید زیبا همراه می‌شد.
آن بابانوئلی که از دودکش خانه‌ها می‌آمد پایین و بچه‌ها را با هدیه‌هایش غافلگیر می‌کرد، دلم را آب می‌کرد. می‌دانستم بابانوئل ریش‌هایش مصنوعی است، می‌دانستم شاید پدر خانواده باشد که شال و کلاه کرده تا بچه‌ها را شاد کند، اما همیشه آرزو داشتم ما هم از این جشن‌ها داشتیم‌.

رفته بودم یک کشور خارجی داخل آسانسور هتل که شدم دیدم دو کدو تنبل زیبا را تزیین کرده گذاشته‌اند دو طرف آن، تازه یادم آمد دو طرف رسپشن هتل هم چند کدوی تزیین شده بود. همراهم که تعجب مرا دید گفت این روزها اینجا جشن کدوست.
جشن کدو!
هر کس بود به‌حال خوش‌شان غبطه می‌خورد.
چرا آنجا همه‌اش جشن بود و ما همه‌اش عزا؟
چرا آنها دنبال بهانه‌ای برای خندیدن بودند، ما دنبال بهانه‌ای برای گریه کردن!
چرا آنها اینهمه جشن داشتند و ما نداشتیم.

خیلی طول کشید تا فهمیدم ما هم خیلی جشن داشته‌ایم که از ما دزدیده بودندشان. ما هم مثل کریسمس داشته‌ایم، شب چله.
ما هم مثل جشن کدو داشته‌ایم، جشن انار، جشن برنج، جشن هندوانه، جشن مهرگان، جشن باران...
ما هم جشن هالوین داشته‌ایم، چهارشنبه‌سوری، جشن آتش، جشن خنده، جشن آواز، ما سیزده‌بدر داشته‌ایم که هیچ جای دنیا نداشتند، ما یک هفته جشن برای هر عروسی داشتیم، ما حنابندان داشتیم، ما جشن درِ حمام داماد را داشتیم، ما جشن خواستگاری، جشن بله‌برون، جشن نامزدی، جشن و دلخوشی‌های زیاد، دورهمی‌ها داشتیم، اما همه را از ما دزدیده بودند.
ما سفره هفت‌سین داشتیم، ما قطار جهازی داشتیم، ما از بغل هم جدا نمی‌شدیم!
یکی را گفته بودند آتش‌پرستی است، یکی را شاهنشاهی، یکی را شرک، یکی را لهو و لعب! و برای ما از فرهنگ‌ غریبه‌ها و بیگانه‌ها کلی عزا و گریه آورده بودند.

چقدر طول کشید تا فهمیدم لازم نبوده برای کریسمس آنها، برای هالوین‌شان، برای جشن کدو، برای دیوالی‌شان حرص بخورم.
ما از شادترین مردم دنیا بودیم و هنوز هم می‌توانیم باشیم.
همین شد که سال‌ها بود امکان نداشت برای شب یلدا همه اطرافیان را دعوت نکنم. امکان نداشت به بچه‌ها نگویم نگران فردا نباشند، نروند مدرسه، نروند دانشگاه.
سال‌ها بود هر کس هر سازی را یاد گرفته بود، هر ترانه‌ای را حفظ کرده بود، باید برای شب چله می‌آورد خانه ما.
آجیل گرانقیمت نداشتیم، ولی تخمه آفتابگردان که بود، میوه‌های ارزان که بود، دل‌های خوش که بود، عود و اسپند، پدر بزرگ و مادر بزرگ که بودند.

دو سال است کرونا همه چیزمان را به هم ریخته. دلمان برای آن شب‌های یلدا تنگ شده.‌ جشن را که نمی‌شود دیگر مجازی گرفت، پدر بزرگ و مادر بزرگ را که نمی‌شود مجازی بوسید.
کرونا که برود دیگر نمی‌گذاریم این جشن‌ها را از ما بدزدند.
نمی‌گذاریم همه‌اش سیاه‌پوش باشیم.
بلندترین شب سال را دوباره می‌کنیم عاشقانه‌ترین شب سال‌مان.

شب یلدا، مثل نوروز، شب دل زنده‌هاست.
شب چله تنها یک شب است، ۳۶۴ شب منتظر مانده‌ایم تا برسد، روزشماری کرده‌ایم برای آمدنش.
آنها که نمی‌دانند، آنها که نمی‌فهمندش، چه می‌دانند اصلا دل چیست، چه می‌دانند مهر چیست، چه می‌دانند عشق چیست، ایران چیست...
ما در همین روزها کرونایی هم شب یلدا را در خانواده‌های کوچک‌مان می‌گیریم.

ولی برای پساکرونا برنامه‌ها داریم...
ما ملت عشقیم
ملت شادی
ملت جشن‌های رنگارنگ
ما ایرانی هستیم
خدایا شکرت

_______________________________

انشا - انشا بلاگ - انشا نویسی - انشاء - انشای آماده - نوشتن انشا - نگارش - نگارش دهم - نگارش دهم تضاد مفاهیم - نگارش دهم درس هفتم 7

یلدا (:
شمایلدارو چطور تصور میکنید؟دختری با پیراهنی از جنس سرما ، چشم هایی با تیله های نارنجی ،موهای سفید و سبدی پر از انار و فال حافظ؟زاده ی آذر؟ نه جانم ، تمام تصوراتت از یلدا را دور بریز ، اصلا چطور جرئت میکنی که یلدا را اینگونه تصور کنی؟ چه کسی چشم های مشکی اش را جای دوچشم نارنجی می دهد؟ باورکنیدگیسوان یلدا سفید نیست ، بلکه خرمایی و لختی موهایش را از عمه های عزیز تر از جانش به ارث برده ،خداراشکر که مثل بعضی ها بجای مو پشم گوسفند ندارد .
ولی خدایی تصورتان از سبد پر از انار و فال حافظ باعث میشود آدم از خنده فر بخورد. یلدای بخت برگشته اگر دستش از دسته سنگینی کتاب میکروی زیست به فنا نرود ،چششم حالا به خاطر روی گل شما سبد هم در دست میگیرد ، اماااا اماااا ،انارو فال حافظش با خودتان، اولا که ما در خانه فال حافظو یاری و نگه دار نداریم دوما انار هم به علت نوسانات ارز و صعود بی سابقه ی نرخ دلار الان حکم یاقوت را دارد،ربطش را هم فقط خود فروشندگان میدانند و بس، شاید هم پوست انارها چرمه صادره از خارج باشد ،به هر حال نمیدانم لطفا مرا در خرج نیندازیدو انار را بخرید ،اعصاب مصاب هم ندارم.راستی تنها شباهت من با یلدای در فکرتان دراین است که شکر خدا در ۴فصل سال بدن من یخ است ،اصلا یخ که هیچی ،قطب جنوب برای من تفریحات در سواحل گرم آنتالیا محسوب میشود .قابل توجهتان تولد من شب یلدا نیست ،یلدای عزیزتان زاده ی۱۶ آبان است😌
منتظر کادوهای سبزتان هستم!

نویسنده :یلدا طاهری - دبیر:خانم فرحنوش شجاعی - دهم تجربی مدرسه ستایش

دانلود انشا، موضوع انشا، انشاء، زنگ انشا، چه بنویسیم، چگونه انشا بنویسم، نوشتن انشا- www.enshay.blog.ir

موضوع انشا: پیشینه شب یلدا

چله و جشن‌هایی که در این شب برگزار می‌شود، یک سنت باستانی است. مردم روزگاران دور و گذشته، که کشاورزی، بنیان زندگی آنان را تشکیل می‌داد و در طول سال با سپری شدن فصل‌ها و تضادهای طبیعی خوی داشتند، بر اثر تجربه و گذشت زمان توانستند کارها و فعالیت‌های خود را با گردش خورشید و تغییر فصول و بلندی و کوتاهی روز و شب و جهت و حرکت و قرار ستارگان تنظیم کنند.آنان ملاحظه می‌کردند که در بعضی ایام و فصول روزها بسیار بلند می‌شود و در نتیجه در آن روزها، از روشنی و نور خورشید بیشتر می‌توانستند استفاده کنند. این اعتقاد پدید آمد که نور و روشنایی و تابش خورشید نماد نیک و موافق بوده و با تاریکی و ظلمت شب در نبرد و کشمکش‌اند. مردم دوران باستان و از جمله اقوام آریایی، از هند و ایرانی – هند و اروپایی، دریافتند که کوتاه‌ترین روزها، آخرین روز پاییز و شب اول زمستان است و بلافاصله پس از آن روزها به تدریج بلندتر و شب‌ها کوتاهتر می‌شوند، از همین رو آنرا شب زایش خورشید (مهر) نامیده و آنرا آغاز سال قرار دادند کریسمس مسیحیان نیز ریشه در همین اعتقاد دارد{مدرک}در دوران کهن فرهنگ اوستایی، سال با فصل سرد شروع می‌شد و در اوستا، واژه Sareda, Saredha «سَرِدَ» یا «سَرِذَ» که مفهوم «سال» را افاده می‌کند، خود به معنای «سرد» است و این به معنی بشارت پیروزی اورمزد بر اهریمن و روشنی بر تاریکی است. در برهان قاطع ذیل واژه «یلدا» چنین آمده است:یلدا شب اول زمستان و شب آخر پاییز است که اول جَدی و آخر قوس باشد و آن درازترین شب‌هاست در تمام سال و در آن شب و یا نزدیک به آن شب، آفتاب به برج جدی تحویل می‌کند و گویند آن شب به‌غایت شوم و نامبارک می‌باشد و بعضی گفته‌اند شب یلدا یازدهم جدی است.تاریکی نماینده اهریمن بود و چون در طولانی‌ترین شب سال، تاریکی اهریمنی بیشتر می‌پاید، این شب برای ایرانیان نحس بود و چون فرا می‌رسید، آتش می‌افروختند تا تاریکی و عاملان اهریمنی و شیطانی نابود شده و بگریزند، مردم گرد هم جمع شده و شب را با خوردن، نوشیدن، شادی و پایکوبی و گفتگو به سر می‌آوردند و خوانی ویژه می‌گستردند، هرآنچه میوه تازه فصل که نگاهداری شده بود و میوه‌های خشک در سفره می‌نهادند. سفره شب یلدا، «میَزد» Myazd نام داشت و شامل میوه‌های تر و خشک، نیز آجیل یا به اصطلاح زرتشتیان، «لُرک» Lork که از لوازم این جشن و ولیمه بود، به افتخار و ویژگی «اورمزد» و «مهر» یا خورشید برگزار می‌شد. در آیین‌های ایران باستان برای هر مراسم جشن و سرور آیینی، خوانی می‌گستردند که بر آن افزون بر آلات و ادوات نیایش، مانند آتشدان، عطردان، بخوردان، برسم و غیره، برآورده‌ها و فراورده‌های خوردنی فصل و خوراک‌های گوناگون، خوراک مقدس مانند «می‌زد» نیز نهاده می‌شد.

موضوع انشاء در مورد شب یلدا

موضوع انشا: یلداى خود را چگونه گذراندید؟

موضوع انشاء در مورد باران، دانلود انشا، موضوع انشا، انشاء، زنگ انشا، چه بنویسیم، چگونه انشا بنویسم، نوشتن انشا

با سلام خدمت آموزگار خوب و دوستان عزیزم!

یلدا به ما خیلى خوش گذشت،
دور هم بودیم و تا تونستیم خوردیم و خندیدیم ،
فال هم گرفتیم!

البته پدرم میگفت شایعه شده که هندوانه ها را یه کسایى ارزون خریدن و انبار کردن که گرون بفروشن،
به همین دلیل من نخریدم تا با مفاسد اقتصادى مبارزه کنم!

مادرم هم گفت: خوب کارى کردى و به من گفت:
عکس یک هندوانه بکش بگذاریم تو سفره یلدا،
منم کشیدم خوشگل شد!

مامان گفت: تو روزنامه خوندم که دونه هاى انار دل درد میاره،
براى همین نخریدم!

مادر من خیلى به سلامتى خانواده اهمیت میدهد!

خواهرم عکس یه انار رو از تو روزنامه کند گذاشت تو سفره،
یه انار بزرگ که دونه هاش سیاه بود!

مامان گفت: شب نمیشه آجیل خورد سر دلتون سنگین میشه و خوابهاى بد می بینید براى همین فقط نخود چى و کشمش خریدم ک خیلى هم خاصیت دارد،
مادرم خیلى مهربان است!

مادرم گفت: رفتم میوه فروشى که میوه بخرم خیلى شلوغ بود منصرف شدم،
مامان پرتقال و سیبى رو که داشتیم مثل گل درست کرده بود و توى بشقاب چیده بود خیلى قشنگ شده بود دلمون نمیامد بخوریم ولى مامان گفت:
بخورین که نمونه میکروب میگیره،
مامانم خیلى با سلیقه هست!

بابا آخر شب فال حافظ گرفت،
همش یادم نیست ولى اولش میگفت:

مژده اى دل که مسیحا نفسى میاید!

خلاصه یلداى خوبى بود ،چون ما دل درد نگرفتیم، خوابهاى بد هم ندیدیم، تازه با مفاسد اقتصادى هم مبارزه کردیم!

این بود انشاى من امیدوارم خوشتان آمده باشد!

معلم گفت: آفرین پسرم خوب بود اینم یه نمره ۲۰
دانش آموزى از ته کلاس گفت:
آقا اجازه سرما خوردین؟
معلم گفت:
چطور ؟
شاگرد گفت:
آخه آقا اجازه . . .
از چشمتون داره اشک میاد

معلم گفت: آره یادم نبود که سرما خوردم!

موضوع انشاء در مورد شب یلدا

موضوع انشا: شب یلدا

موضوع انشاء در مورد باران، دانلود انشا، موضوع انشا، انشاء، زنگ انشا، چه بنویسیم، چگونه انشا بنویسم، نوشتن انشا

شب یَلدا یا شب چلّه بلندترین شب سال در نیم‌کره شمالی زمین است. این شب به زمان بین غروب آفتاب از ۳۰ آذر (آخرین روز پاییز) تا طلوع آفتاب در اول ماه دی (نخستین روز زمستان) اطلاق می‌شود. ایرانیان و بسیاری از دیگر اقوام شب یلدا را جشن می‌گیرند.

واژه «یلدا» به معنای «زایش زادروز» و تولد است. ایرانیان باستان با این باور که فردای شب یلدا با دمیدن خورشید، روزها بلندتر می‌شوند و تابش نور ایزدی افزونی می‌یابد، آخر پاییز و اول زمستان را شب زایش مهر یا زایش خورشید می‌خواندند و برای آن جشن بزرگی برپا می‌کردند و از این رو به دهمین ماه سال دی ( دی در دین زرتشتی به معنی دادار و آفریننده) می‌گفتند که ماه تولد خورشید بود.

ایرانیان باستان بر این اعتقاد هستند که یلدا که یکی از خدا های مرد انان است در فردای این شب به وجود می اید و خون گاو مقدس را می ریزد و در زمانی که خون ان گاو به زمین می رسد ریشه گیاهان در زیر زمین سر سبز می شوند و در فصل بهار به رویت ایرانیان در می ایداو یلدا با شیطان به جنگ می ایستد و از مردم عادی را تحت مراقبت قرار می دهد. یلدا و جشن‌هایی که در این شب برگزار می‌شود، یک سنت باستانی است. مردم روزگاران دور و گذشته، که کشاورزی، بنیان زندگی آنان را تشکیل می‌داد و در طول سال با سپری شدن فصل‌ها و تضادهای طبیعی خوی داشتند، بر اثر تجربه و گذشت زمان توانستند کارها و فعالیت‌های خود را با گردش خورشید و تغییر فصول و بلندی و کوتاهی روز و شب و جهت و حرکت و قرار ستارگان تنظیم کنند.

آنان ملاحظه می‌کردند که در بعضی ایام و فصول روزها بسیار بلند می‌شود و در نتیجه در آن روزها، از روشنی و نور خورشید بیشتر می‌توانستند استفاده کنند. این اعتقاد پدید آمد که نور و روشنایی و تابش خورشید نماد نیک و موافق بوده و با تاریکی و ظلمت شب در نبرد و کشمکش‌اند. مردم دوران باستان و از جمله اقوام آریایی، از هند و ایرانی – هند و اروپایی، دریافتند که کوتاه‌ترین روزها، آخرین روز پاییز و شب اول زمستان است و بلافاصله پس از آن روزها به تدریج بلندتر و شب‌ها کوتاهتر می‌شوند، از همین رو آنرا شب زایش خورشید نامیده و آنرا آغاز سال قرار دادند.

از نظر طب سنتی ایران در شب یلدا باید غذاهای گرم خورده شود. میوه مخصوص این شب کدو تنبل می‌باشدکه دارای طبیعت گرم می‌باشد. میوه هندوانه مخصوص چله تابستان می‌باشد نه زمستان چون طبیعت هندوانه سرد است و در فصل گرم باید خورده شود. هم چنین کدو تنبل در تقویت قوای مغز نیز بسیار مؤثر می‌باشد.

موضوع انشاء در مورد شب یلدا

موضوع انشا: شب یلدا

موضوع انشاء در مورد باران، دانلود انشا، موضوع انشا، انشاء، زنگ انشا، چه بنویسیم، چگونه انشا بنویسم، نوشتن انشا

یلدا می آید شبى که در آن انار محبت دانه مى شود و سرخى عشق و عاطفه، نثار کاسه هاى لبریز از شوق ما؛ شبى که طراوت هندوانه هاى تازه تابستان به سرماى دستان زمستان هدیه مى شود و داغى نگاه هاى زیباى بزرگ ترها در چشمان کودکان اوج مى گیرد و بالا مى رود. در ازدحام بشقاب هاى کوچک بلور، شیرینى صمیمیت ها و یکدلى ها، تقسیم مى شود و کام هاى همه را شیرین مى کند.
یلداى طولانى سال، بهترین مجال براى نیم نگاهى کوتاه به لحظه هاست؛ لحظه هایى که در سرعت عبور، خلاصه مى شوند و مى گذرند و این گذشتن، بهترین پیام براى زیبا زیستن ماست؛ زیرا شیرینى در کنار هم بودن لبخندهاى امروز، هزار بار بهتر از اشک حسرت ریختن بر مزار جدایى هاى فرداست.

یلدا بهانه اى است، بهانه اى، تا ما از فرمان کانال هاى پر پیچ و خم سیم هاى ارتباطات بگذریم و لحظه هاى قشنگ با هم بودن را به هیجان سریال هاى زندگى شیشه اى، بدل نکنیم.

یلدا، بهانه اى است تا پندها و تجربه هاى ارزشمند پدربزرگ ها و مادربزرگ هایى را که در پس وقت نداشتن ها و بى حوصلگى هاى کوچک ترها مدفون مانده اند، زنده کنیم.

یلدا، مجالى است براى تکرار هر آنچه روزگارى، سرمشق خوبى هایما ن بوده اند و امروز بر روى طاقچه عادت هایمان غبار مى گیرند و فراموش مى شوند.
مجالى است براى دیدن عزیزانى که تصویر و صدایشان در پس مشغله هاى زندگى رنگ باخته اند.

مجالى است براى نشستن لبخند بر لبان کودکان، در آغوش پر مهر بزرگ ترها.
یلدا مجالى است؛ مجالى براى من، مجالى براى تو، تا همگى، لحظه هاى شیرین با هم بودن را تجربه کنیم.

موضوع انشاء در مورد شب یلدا

موضوع انشا: شب یلدا

موضوع انشاء در مورد باران، دانلود انشا، موضوع انشا، انشاء، زنگ انشا، چه بنویسیم، چگونه انشا بنویسم، نوشتن انشا

هر ساله در کشور ما آخرین روز آذر ماه و شب اول زمستان را شب چله یا یلدا می گویند و در این شب آیین خاصی برپا می شود.

یلدا و جشن هایی که در این شب برگزار می شود، یک سنت باستانی است. این جشن مراسمی آریایی است و پیروان میتراییسم آن را از هزاران سال پیش در ایران برگزار می کرده اند. یلدا روز تولد میترا یا مهر است. این جشن به اندازه زمانی که مردم فصول را تعیین کردند کهن است.برای در امان بودن از خطر اهریمن، در این شب همه دور هم جمع می شدند و با برافروختن آتش از خورشید طلب برکت می کردند.

آیین شب یلدا یا شب چله، خوردن آجیل مخصوص، هندوانه، انار و شیرینی و میوه های گوناگون است که همه جنبه نمادی دارند و نشانه برکت، تندرستی، فراوانی و شادکامی هستند. در این شب هم مثل جشن تیرگان، فال گرفتن از کتاب حافظ مرسوم است. حاضران با انتخاب و شکستن گردو از روی پوکی و یا پری آن، آینده گویی می کنند.جشن شب یلدا جشنی است که از ۷ هزارسال پیش تاکنون در میان ایرانیان برگزار می شود. یکی از آیین های شب یلدا در ایران، تفال با دیوان حافظ است. مردم دیوان اشعار لسان الغیب را با نیت بهروزی و شادکامی می گشایند و فال دل خویش را از او طلب می کنند.در برخی دیگر از جاهای ایران نیز شاهنامه خوانی رواج دارد.

بازگویی خاطرات و قصه گویی پدربزرگ ها و مادربزرگ ها نیز یکی از مواردی است که یلدا را برای خانواده ایرانی دلپذیرتر می کند. اما همه اینها ترفندهایی است تا خانواده ها گرد یکدیگر آیند و بلندترین شب سال را با شادی و خرسندی به سپیده برسانند.در سراسر ایران زمین، جایی را نمی یابید که خوردن هندوانه در شب یلدا جزء آداب و شیوه آن نباشد.

در جاهای گوناگون ایران، گونه های تنقلات و خوراکی ها به تبع ژیرامون و شیوه زندگی مردم منطقه بهره برده می شود اما هندوانه میوه ای است که هیچ گاه از قلم نمی افتد، زیرا شمار زیادی به این باورند که اگر مقداری هندوانه در شب چله بخورند در سراسر چله بزرگ و کوچک یعنی زمستانی که در پیش دارند سرما و بیماری بر آنها غلبه نخواهد کرد.

موضوع انشاء در مورد شب یلدا

موضوع انشا: شب یلدا

موضوع انشاء در مورد باران، دانلود انشا، موضوع انشا، انشاء، زنگ انشا، چه بنویسیم، چگونه انشا بنویسم، نوشتن انشا

یلدا می آید شبى که در آن انار محبت دانه مى شود و سرخى عشق و عاطفه، نثار کاسه هاى لبریز از شوق ما؛ شبى که طراوت هندوانه هاى تازه تابستان به سرماى دستان زمستان هدیه مى شود و داغى نگاه هاى زیباى بزرگ ترها در چشمان کودکان اوج مى گیرد و بالا مى رود. در ازدحام بشقاب هاى کوچک بلور، شیرینى صمیمیت ها و یکدلى ها، تقسیم مى شود و کام هاى همه را شیرین مى کند.
یلداى طولانى سال، بهترین مجال براى نیم نگاهى کوتاه به لحظه هاست؛ لحظه هایى که در سرعت عبور، خلاصه مى شوند و مى گذرند و این گذشتن، بهترین پیام براى زیبا زیستن ماست؛ زیرا شیرینى در کنار هم بودن لبخندهاى امروز، هزار بار بهتر از اشک حسرت ریختن بر مزار جدایى هاى فرداست.
یلدا بهانه اى است، بهانه اى، تا ما از فرمان کانال هاى پر پیچ و خم سیم هاى ارتباطات بگذریم و لحظه هاى قشنگ با هم بودن را به هیجان سریال هاى زندگى شیشه اى، بدل نکنیم.
یلدا، بهانه اى است تا پندها و تجربه هاى ارزشمند پدربزرگ ها و مادربزرگ هایى را که در پس وقت نداشتن ها و بى حوصلگى هاى کوچک ترها مدفون مانده اند، زنده کنیم.
یلدا، مجالى است براى تکرار هر آنچه روزگارى، سرمشق خوبى هایما ن بوده اند و امروز بر روى طاقچه عادت هایمان غبار مى گیرند و فراموش مى شوند.
مجالى است براى دیدن عزیزانى که تصویر و صدایشان در پس مشغله هاى زندگى رنگ باخته اند.
مجالى است براى نشستن لبخند بر لبان کودکان، در آغوش پر مهر بزرگ ترها.
یلدا مجالى است؛ مجالى براى من، مجالى براى تو، تا همگى، لحظه هاى شیرین با هم بودن را تجربه کنیم.

موضوع انشا: یلدای مجازی

موضوع انشاء در مورد باران، دانلود انشا، موضوع انشا، انشاء، زنگ انشا، چه بنویسیم، چگونه انشا بنویسم، نوشتن انشا

شبی طولانی در کنار خانواده که امروزه اغوش گرم در کنار دوستان مجازی است.

نمی دانم امسال چگونه شب یلدا سپری می شود،با سلفی های یهویی یا.......

چه بد است که شب یلدا را در کنار دوستان مجازی خود سپری می کنیم و به عزیزان خود اعتنا نمی کنیم.

البته عادت ماست که همیشه به نقطه ی دور نگاه می کنیم ،
هر گاه وسیله ای گم می کنیم به جای نگاه کردن به کنارمان به پشت یا کیلومتر ها ان طرف تر نگاه می کنیم.
یا همیشه درس می خوانیم که نمره ی بیست بگیریم وبرایمان مهم نیست که مهمترین چیز یاد گرفتن است نه حفظ کردن.

گروه های مجازی همانند کرسی ها شدند همه را به دور خود جمع می کنند.

طبق محاسبات امسال پر مهمان ترین خانه ها پی وی ها هستند.

پیشاپیش یلدای مجازی مبارک

دانلود انشا، موضوع انشا، انشاء، زنگ انشا، چه بنویسیم، چگونه انشا بنویسم، نوشتن انشا- www.enshay.blog.ir

چله و جشن‌هایی که در این شب برگزار می‌شود، یک سنت باستانی است. مردم روزگاران دور و گذشته، که کشاورزی، بنیان زندگی آنان را تشکیل می‌داد و در طول سال با سپری شدن فصل‌ها و تضادهای طبیعی خوی داشتند، بر اثر تجربه و گذشت زمان توانستند کارها و فعالیت‌های خود را با گردش خورشید و تغییر فصول و بلندی و کوتاهی روز و شب و جهت و حرکت و قرار ستارگان تنظیم کنند.آنان ملاحظه می‌کردند که در بعضی ایام و فصول روزها بسیار بلند می‌شود و در نتیجه در آن روزها، از روشنی و نور خورشید بیشتر می‌توانستند استفاده کنند. این اعتقاد پدید آمد که نور و روشنایی و تابش خورشید نماد نیک و موافق بوده و با تاریکی و ظلمت شب در نبرد و کشمکش‌اند. مردم دوران باستان و از جمله اقوام آریایی، از هند و ایرانی – هند و اروپایی، دریافتند که کوتاه‌ترین روزها، آخرین روز پاییز و شب اول زمستان است و بلافاصله پس از آن روزها به تدریج بلندتر و شب‌ها کوتاهتر می‌شوند، از همین رو آنرا شب زایش خورشید (مهر) نامیده و آنرا آغاز سال قرار دادند کریسمس مسیحیان نیز ریشه در همین اعتقاد دارد{مدرک}در دوران کهن فرهنگ اوستایی، سال با فصل سرد شروع می‌شد و در اوستا، واژه Sareda, Saredha «سَرِدَ» یا «سَرِذَ» که مفهوم «سال» را افاده می‌کند، خود به معنای «سرد» است و این به معنی بشارت پیروزی اورمزد بر اهریمن و روشنی بر تاریکی است. در برهان قاطع ذیل واژه «یلدا» چنین آمده است:یلدا شب اول زمستان و شب آخر پاییز است که اول جَدی و آخر قوس باشد و آن درازترین شب‌هاست در تمام سال و در آن شب و یا نزدیک به آن شب، آفتاب به برج جدی تحویل می‌کند و گویند آن شب به‌غایت شوم و نامبارک می‌باشد و بعضی گفته‌اند شب یلدا یازدهم جدی است.تاریکی نماینده اهریمن بود و چون در طولانی‌ترین شب سال، تاریکی اهریمنی بیشتر می‌پاید، این شب برای ایرانیان نحس بود و چون فرا می‌رسید، آتش می‌افروختند تا تاریکی و عاملان اهریمنی و شیطانی نابود شده و بگریزند، مردم گرد هم جمع شده و شب را با خوردن، نوشیدن، شادی و پایکوبی و گفتگو به سر می‌آوردند و خوانی ویژه می‌گستردند، هرآنچه میوه تازه فصل که نگاهداری شده بود و میوه‌های خشک در سفره می‌نهادند. سفره شب یلدا، «میَزد» Myazd نام داشت و شامل میوه‌های تر و خشک، نیز آجیل یا به اصطلاح زرتشتیان، «لُرک» Lork که از لوازم این جشن و ولیمه بود، به افتخار و ویژگی «اورمزد» و «مهر» یا خورشید برگزار می‌شد. در آیین‌های ایران باستان برای هر مراسم جشن و سرور آیینی، خوانی می‌گستردند که بر آن افزون بر آلات و ادوات نیایش، مانند آتشدان، عطردان، بخوردان، برسم و غیره، برآورده‌ها و فراورده‌های خوردنی فصل و خوراک‌های گوناگون، خوراک مقدس مانند «می‌زد» نیز نهاده می‌شد.