نگارش دوازدهم درس چهارم نامه نگاری

موضوع انشا، انشاء، زنگ انشا، چه بنویسیم، چگونه انشا بنویسم، دانلود، نوشتن انشا - enshay.blog.ir

دانلود انشا، موضوع انشا، انشاء، زنگ انشا، چه بنویسیم، چگونه انشا بنویسم، نوشتن انشا- www.enshay.blog.ir

اولین درس نوبت دوم کتاب نگارش «نامه نگاری» است.
همراه من به کلاس بیایید!

در آغاز از دانش آموزان می خواهم نامه ای اداری با مضمون «اعتراض به نمره» یکى از درس ها بنویسند.( ۱۰ دقیقه)

نامه های دانش آموزن جمع می کنم و بدون توجه به نامه های دانش آموزان، مراحل نوشتن نامه اداری تدریس می کنم.( ۲۰ دقیقه)
سپس به سراغ نگاه های نوشته شده می روم. دو نامه را به شکل تصادفی انتخاب می کنم، نامه های انتخابی را در کلاس می خوانم و اشتباه های آن را با کمک دانش آموزان اصلاح می کنیم.
نامه ها را به دانش آموزان بر می گردانم تا با توجه به مراحل نگارش نامه اداری، نامه های خود را اصلاح کنند.
سپس چند نفر نامه اداری اصلاح شده خود را در کلاس بخوانند ( ۲۰ دقیقه)
در ادامه به سراغ نامه های دوستانه می رویم. به دانش آموزان می گویم: « بر خلاف نامه اداری که اسلوب و روش خاصی داشت. این نامه دوستانه، هیچ الگو و چهارچوب خاصی ندارد.»
در واقع نامه دوستانه« هر چه می خواهد دل تنگت بگوى» است.
نوشتن بدون محدودیت و بدون دستور العمل!
برای آشنایی با ساختار نگاه های دوستانه، یکی دو نمونه از نامه های دوستانه از نویسندگان و مشاهیر ادب و هنر را در کلاس می خوانم.(۲۰ دقیقه)

تعیین تکلیف:
دو نوع تکلیف برای هفته آینده مشخص می کنیم:
الف: نوشتن یک نامه اداری،( بر رعایت بخش های نامه اداری تاکید شود.)چند موضوع مشخص کنیم.

ب: نوشتن یک نامه دوستانه و خصوصی
با احترام،
حسین طریقت

دانلود انشا، موضوع انشا، انشاء، زنگ انشا، چه بنویسیم، چگونه انشا بنویسم، نوشتن انشا- www.enshay.blog.ir

نگارش دوازدهم درس چهارم نامه نگاری

موضوع انشا، انشاء، زنگ انشا، چه بنویسیم، چگونه انشا بنویسم، دانلود، نوشتن انشا - enshay.blog.ir

اگر چه یوسف گم گشته به کنعان باز خواهد گشت اما حالا که من و تو در فراق هم می سوزیم می شود با مرکب آبی به بیابان های لم یزرع کاغذ زد و استسقا قلوب را رفع کرد؛ تا یکی مان بهانه نیاورد بیابان بود و آب سرد و ...

یک نامه که ارزش این حرف ها را ندارد !!
دستتان را در جیب مبارک فرو برده چهار انگشت دعا گو را اندکی بجنبانید؛ شاید دواتی پیدا شد تا فرسخ ها را گز کند و فراق را تا حد مویی سهو و سهل!

مگر چه می شود!! غیر آن است که سالها پیش ((داستایوفسکی)) با معشوقه اش مکاتبه داشته و امروز آن نامه ها شده اند مثل یادداشت های پرتوزای ((ماری کوری ))؛ نزدیک هم که بشوی دماسنج های وجودت سرشان از شدت گرما سوت آن هم از نوع بلبلی می کشد انگار کسی نداند فکر می کند در منطقه جنب حاره بوده اند!
نه روسیه سرد!

نمی خواهم خودت را اذیت کنی و اندام قلم را در دستانت بفشاری آنچنان که قلم از گرما در گودت بپزد و آن را بجای من برداری!
هر چه باشد لابد با خود می گویی بیشتر باهم سر و کار داریم!
نه !! نمی خواهم !! من می خواهم از چاله بیژن خارج شوم و به وصال یار برسم نه آنکه در چاه شغاد تکه تکه شوم!
ابراهیم بت شکن غرور من به اندازه ذره های نور ریز شده و هیچ؛ این تبرت را رها کن! بت بزرگ هم خودش از وحشت خرد شده!

تو آن طور بر تن دردمند من میزنی که گویی پولاد کوبند آهنگران! رها کن دیگر.

بیا! بیا و یک نامه بنویس و کافور بر درد و ورم دلم ضماد کن! اگر بلد نیستی درس چهارم کتاب نگارش سال دوازدهم، درس نامه نگاری را نگاه کن، صفحه شصت، حتما چیزی دست گیرت می شود.
می دانم که سربازی اما دو روز است که رفته ای و هیچ خبری از تو ندارم!
خسته شدم از دلتنگی، راستش اندکی هم می ترسم. آخر شنیده ام که سرباز ها دست و پا چلفتی هستند! می دانم که تو نیستی اما خب، تو سرباز هستی، می ترسم خیلی می ترسم!
می ترسم دستی، پایی چیزی جای بگذاری و برگردی، آن وقت آن دست و یا پایی که من دارم تکلیفش چه می شود؟ از تنهایی دق می کند! دیگر همدمی ندارد ، تازه آنوقت در رقابت عشق من از تو عقب هم می افتم، مجبورم آن را بکنم، اما چطور? اگر مثلا دست راست نداشته باشی و من دست راستم را بکنم که دیگر هیچ دست راستی نداریم! نمی شود هم که دست چپم را بکنم ! آن موقع تنها نمی شود دست هم را بگیریم بلکه بر سر سختی ها هم نمی توانیم مشت بکوبیم ، می شود لگد بزنیم اما مشت چیز خوبی است ، نمی شود نکوبیم !! پس تو را به خدا مواظب خودت باش! سرت را هم باز نگذار! می ترسم سرما بخوری، نامه هم یادت نرود !!

دوستت دارم یک کلام ...

نویسنده: مهرداد ذبیح الله دوازدهم تجربی